خلاصه ماشینی:
"این تهاجم برای ایرانزیانبار بود و به گفتهی مؤلف«تنها در زمانهای اخیر شهرهای منطقه قادر بهبازیابی امتیاز و برتری خود به منزله مراکز تمدن اسلامی شدند.
»(ص 56) قبل از حرکت هلاکو به سوی ایران،حاکمیت مغولان تنها در قسمت شمالشرق برقرار بود،اما آمدن این فرمانده به غرب نشانهای برای توسعهی قلمرو وادامهی فتوحات و پایان یافتن خلافت عباسی و سرکوب حکومت اسماعیلیانبود.
به این ترتیب دو مرکز حکومت به وجود آمد،یکی درچین و دیگری در ایران و در هر دو منطقه مغولان تحت تأثیر فرهنگ بومیانقرار گرفتند.
وی موفق شد با ارتش قدرتمند خود از کاشغر تا آذربایجان، ارمنستان،گرجستادن و شمال بین النهرین را به تصرف خود درآورد نویسندهاعتقاد دارد مغولان با تشکیل یک امپراتوری یکپارچه نشان دادند که به دنبالتوسعهی اقتصادی هم هستند و ارزش تمدنهای پیشرفته را میدانند،«اما تیمورکه فردی تحصیل کرده نبود و فقط از استعداد ذاتی قابل توجهی برخوردار بود،به علم و هنر به دلیل سودمندی عملیشان توجه داشت نه به خاطر ارزشهایمعنوی واقعی آنها.
دکتر عبد الرسول خیراندیش نیز در سخن پایانی با اشاره به وجود تعداد قابلتوجهی از مسلمانان با وجود نفوذ فرهنگ روسی در مناطق تحت سلطهیمغولان،اعتقاد دارد تاریخ مغولان با همهی گسترهاش،تاریخ یک خاندانمحسوب میشود نه یک تمدن.
وی این ایراد را بر اشپولر وارد میداند که چین،ژاپن،کره و حتی مغولستان را از طرح مورد نظر خود دربارهی ابعاد جهانی تاریخمغول خارج ساخته و اهمیت چندانی به آنها نمیدهد اما از سوی دیگر،تاریخمسیحیت را با تاریخ جهانی مساوی قلمداد میکند."