خلاصه ماشینی:
کآسمان هر چه فرو ریخته باران گل است پای بر گلی ننهی دختر گلچین غزل کاین زمین نیست که گستردهترین خوان گل است در چمنزار غزل، جنگ گل و گل را باش سوسن استاده که خود افسر سلطان گل است روی هر شاخه، هزاران غزل گل آواز هدهد از شهر سبا پیک سلیمان گل است همه غوغای گل است و همه سرمست گلاند گل تماشاگر مستانه خرامان گل است عمر بیحافظ و گل و بر من و بر عمر حرام دست اگر بست در باغ تو پایان گل است حافظا نام تو گل، شعر طربناک تو گل این چنین است که خواهان تو خواهان گل است نرگس افتاده چه با ناز در آغوش سمن خطة پر گل و گلگشت تو دامان گل است غنچه بین!
تا سرا پردة گل نعرهزنان فاخته رفت که کنون آخر غمخواری و هجران گل است این همه شعر تر ریخته بر کاغذ سبز شبنم تازة افتاده ز مژگان گل است باز دل خواست بپوید که سخن گفت بس است گفتمش چشم!