خلاصه ماشینی:
طرفه آنکه این کلمه به همین صورت در ص 139 هم به کار رفته که میتوانست قرینهای برای جلوگیری از اشتباه مصحح باشد: جلال خویشتنم خوان که تا رسم به جلالت گرم تو نام نگویی کسم به هیچ نخواند *** • ص 134 بیت نخست بدین صورت ضبط شده است: عود با نالۀ دلسوختگان خوش باشد شمع با چهرۀ برافروختگان خوش باشد ✓ «ء» در چهره ظاهرا به قیاس «نالۀ» در مصرع اول آمده که درست نیست.
ناگرفته پادشا باشد ✓ مصرع دوم مثلی مشهور را در بر دارد که مصحح متوجه آن نشده است؛ صورت درست آن چنین است: چو میدانم که دزد ناگرفته پادشا باشد *** • مواردی هست که مصحح با تصحیح قیاسی نادرست یا کژخوانی باعث میشود یک واحد واژگانی جعل شود و سپس از آنجا که فرهنگنویسان بعدی گمان میکنند اصل نسخه چنین بوده این موارد به فرهنگها راه پیدا میکند؛ مثلا ص 152 آمده است: داغ کزو میتبد مایۀ درمان شود باده که او میدهد عقلفزایی کند ✓ متن تنها بر اساس نسخۀ k نقل شده است و سایر نسخهها فاقد این شعر هستند.
صورت درست باید چنین باشد: تا بدین واسطه در یار پریوار رسم *** • ص 214 آمده است: دیده از آرزوی وصل تو گوهر میجست که چنان گوهر شهوار ندیدیم به چشم ✓ با مراجعه به دو نسخة مورد استفادة مصحح معلوم شد که در اصل، عبارت سیاه شده در هردو نسخه «آن گوهر ریخت» بوده که بی هیچ دلیل و بدون ذکر اصل نسخه، عبارت تغییر یافته است.