Abstract:
کنکاش در ماهیت رابطه ساختار قدرت سیاسی و ارکان آن با جامعه یا نیروها و گروههای اجتماعی، بحث محوری جامعهشناسی سیاسی است. در این نوشتار، از چشمانداز جامعهشناسی سیاسی به تحلیل رابطه دولت و جامعه در عربستان پرداخته میشود. پرسش پژوهش این است که چه رابطهای بین ماهیت دولت نئوپاتریمونیال عربستان و انقباض جنبشها و قیامهای اصلاحطلبی در وضعیت فعلی عربستان وجود دارد؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که دلیل اصلی عدم موفقیت جنبشها و قیامهای اصلاحطلبی در کوتاهمدت، به ماهیت رژیم نئوپاتریمونیال عربستان و انحصار ابزارهای سلطه و کنش معطوف به سرکوب برمیگردد. در این حالت روندها و جنبشهای مردمسالار در این کشور حداقل در کوتاهمدت، حالتی انقباضی به خود میگیرد. پرسش دوم این است که آینده تحولات سیاسی در جامعه عربستان چگونه خواهد بود؟ فرضیه دوم در پاسخ به پرسش دوم، این است که در چشمانداز بلندمدت به دلیل فرایند مدرنیزاسیون (البته توسعه ناموزون)، شهرنشینی و رشد طبقه متوسط، سیاست سرکوب جنبشهای دموکراتیک دیگر کارایی نخواهد داشت و در این حالت رژیم آل سعود حالتی انقباضی و بالعکس جنبش اصلاحطلبی با هدف تغییر ساختاری حالتی انبساطی به خود خواهد گرفت. روش مقاله، توصیفی ــ تاریخی است که به ماهیت رابطه دولت و جامعه در عربستان سعودی پرداخته، با کاربست نظریههای ترکیبی، فهم نسبتا دقیقی از واقعیات جامعه کنونی عربستان ارائه میکند.
Machine summary:
پرسش دوم این است که آینده تحولات سیاسی در جامعه عربستان چگونه خواهد بود؟ فرضیه دوم در پاسخ به پرسش دوم، این است که در چشم انداز بلندمدت به دلیل فرایند مدرنیزاسیون (البته توسعه ناموزون)، شهرنشینی و رشد طبقه متوسط ، سیاست سرکوب جنبش های دموکراتیک دیگر کارایی نخواهد داشت و در این حالت رژیم آل سعود حالتی انقباضی و بالعکس جنبش اصلاحطلبی با هدف تغییر ساختاری حالتی انبساطی به خود خواهد گرفت .
پرسش دوم این است که آینده تحولات سیاسی در جامعه عربستان چگونه خواهد بود؟ فرضیه دوم در پاسخ به پرسش دوم، این است که در چشم انداز بلندمدت به دلیل فرایند مدرنیزاسیون(Modernization) (البته توسعه ناموزون)، شهرنشینی و رشد طبقه متوسط (Middle class)، سیاست سرکوب و مشت آهنین در عربستان، دیگر کارایی نخواهد داشت و در این حالت رژیم آل سعود حالتی انقباضی و بالعکس جنبش اصلاحطلبی حالتی انبساطی به خود خواهد گرفت .
اهمیت پژوهش نیز به این دلیل است که کارهای پژوهشی قبلی در ارتباط با عربستان، بیشتر به سیاست خارجی یا اینکه به جزء یا بخشی از مقولات داخلی عربستان پرداخته اند و کمتر کاری وجود دارد که نگاهی مجموعه نگر و انضمامی به رابطه دولت و جامعه داشته باشد.
(بشیریه ، ١٣٨٥: ٣٣٩) با وجود این ، متأثر از گسترش آگاهی های جمعی و تحولات منطقه ای و بین المللی شاهد شکل گیری نیروهای جدید اجتماعی در عربستان به خصوص طی دو دهه اخیر هستیم ، اما اکثر قریب به اتفاق این احزاب فعالیت پنهانی دارند و تعداد انگشت شماری که در صحنه سیاسی ظاهر می شود بیشتر محفل و باندهای دست نشانده حکومت هستند.