چکیده:
قدرت انقلاب ایران نه به خاطر قدرت نظامی یا اقتصادی آن، بلکه به خاطر وجه فرهنگی و معنوی آن است. انقلاب اسلامی ایران یک مصداق از مصادیق گفتمان معنویت خواهی در سیاست یا حضور دین در سیاست است که امروزه نمود عملی این خواسته و تکرار آن را در قیامهای کشورهای مسلمان که به نام بیداری اسلامی خوانده می شود، شاهد هستیم. این مطالبه در کشورهای اسلامی از راه قهر و زور به آنها منتقل نشده است، بلکه این همان قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران است که ریشه در اعتقادات اسلامی مشترک همه مسلمانها دارد و به صورت غیرمستقیم در این کشورها باعث خیزشهای اسلامی شده است و همچنان ادامه دارد. این مقاله در پی پاسخ به این سوال است که قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران در چه ویژگی¬هایی از آن نهفته است و چگونه در انقلابهای منطقه عربی و شمال آفریقا نمود یافته است. فرضیه ای که در این رابطه مطرح می شود، عبارت است از: «قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران در ایدئولوژی اسلامی آن و تبلیغ حضور معنویت در سیاست نهفته است که در انقلاب ایران توسط امام خمینی کشف و به دنیا اعلام شد و با شروع این جنبشها در کشورهای اسلامی این قدرت توسط مردم این کشورها فهم و تبدیل به موج بیداری اسلامی شد و ظهور آن را در شعارها و اقدامات عملی انقلابیون در این کشورها می توان مشاهده کرد». این فرضیه بر پایه چارچوب نظری صدور فرهنگی انقلاب مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
خلاصه ماشینی:
فرضیه ای که در این رابطه مطرح می شود، عبارت اسـت از: «قدرت نرم انقلاب اسلامی ایران در ایدئولوژی اسلامی آن و تبلیغ حضور معنویت در سیاست نهفته است کـه در انقلاب ایران توسط امام خمینی کشف و به دنیا اعلام شد و با شروع این جنبشها در کشورهای اسـلامی ایـن قدرت توسط مردم این کشورها فهم و تبدیل به موج بیداری اسـلامی شـد و ظهـور آن را در شـعارها و اقـدامات عملی انقلابیون در این کشورها می توان مشاهده کرد».
١- ایدئولوژی اسلامی یکی از منابع قدرت نرم انقلاب اسلامی ایـران کـه بـر محمـل آن ارزشـها و پیامهـای انقـلاب اسلامی به دیگر کشورهای مسلمان قابل انتقال است ، ایدئولوژی مـشترک اسـلامی اسـت کـه عامل وحدت بخش همۀ مسلمین جهان فارغ از هرگونه فرقه و مذهب است ؛ زیرا همـۀ آنهـا در مقابل یک پروردگار نماز می گذارند و روزه می گیرند و اعمال حج به جای می آورنـد و از یـک قرآن و یک پیامبر دستور می گیرند و اینها برای ایجاد ارتباط بین الاذهانی مسلمانان کافی است و آنها را به یکدیگر نزدیکتر می کند، مخـصوصا وقتـی مـسائل سیاسـی آنهـا نیـز بـا یکـدیگر مشترکاتی داشته باشد؛ مثل اینکه همۀ آنها از حاکمان مستبد و وابستۀ بـه قـدرتهای خـارجی و حضور استعمار در کشورهایشان که ثروتهای ملی آنها را به یغما می برد و آنها را تحقیر می کند رنج می برند.