چکیده:
مطالعات و گزارش های رسمی نشان می دهد که سن مصرف مواد مخدر با وجود صرف هزینه های اجتماعی و اقتصادی فراوان برای کنترل آن، کاهش یافته است؛ این مقاله به دنبال آن است که از چشم انداز جرم شناسی فرهنگی این مسئله را بررسی کند. یکی از پیشنهاد های اصلی جرم شناسی فرهنگی برای اثربخشی برنامه های کنترل جرم، نفوذ به فرهنگ منحرفانه از رهگذردستیابی به«فهم جرم شناسانه»است. جدی گرفتن این پیشنهاد،صورت بندی مسئله جوانان و مصرف مواد مخدر را به کلی تغییر می دهد؛ بر اساس این صورت بندی جدید، گروهی از جوانان مصرف مواد مخدر را به عنوان امری عادی(بهنجار)می پذیرند.درپرتو فهم فرایند عادی شدن مصرف است که مسائلی چون کاهش سن و تغییر الگوی مصرف اساسا معنا می یابند و می توان برنامه های پیشگیرانه سنجیده در این زمینه اجرا کرد. این مقاله بر خلاف گفتمان پوزیتویستی حاکم بر بسیاری از سیاست ها وبرنامه های کنترل سوء مصرف موادمخدر که بر فراروایت هایی چون «انتخاب عقلانی» و «نظریه فرصت» مبتنی هستند،بر متغیرکیفی «عادی شدن» مصرف مواد مخدر تمرکز کرده،اولا تاثیر این متغیر را در برساختن فرهنگ مصرف موادمخدر نشان می دهد و ثانیا این گزاره را تقویت می کند که غفلت از متغیر عادی شدن، اثربخشی برنامه های کنترل مصرف را با چالش های جدی روبرو می کند.
The official studies and reports show that the age of drug use has been reduced in spite of spending significant economic and social costs to control drug use. This paper is going to examine this issue from the cultural criminology perspective. One of the main suggestions for effectiveness of crime control programs is to influence on deviant culture through accessing the criminological understanding. Giving this suggestion serious consideration totally changes the conformation of the young issue and drug use. According to this new conformation، some of youths accept the drug use as it is the norm. In the light of understanding of normalization process of drug use، it becomes meaningful the reduction of age and changing patterns of drug use and deliberate preventive programs can be executed. Contrary to the positivistic discourse governing the most of drug abuse policies and control programs which are based on metanarratives such as rational choice and opportunity theory، this note concentrates on the qualitative variable of the normalization of drug use، firstly، it shows the effect of this variable in establishing of drug use culture and secondly، it strengthens this proposition that the negligence of the normalization variable، the effectiveness of drug use control programs confront serious challenges.
خلاصه ماشینی:
"رهیافت ما برای پاسخ به این سؤال، تحلیل فرایند تغییر الگوی مصرف مواد مخدر در میان جوانان است؛ در ادبیات جرمشناسی فرهنگی برای توضیح این تغییر الگو، از «نظریۀ عادی شدن (بهنجار شدن)»<FootNote No="56" Text=" Normalization theory.
البته این مطالعه، اصل نظریۀ عادی شدن را مورد انکار قرار نداده بلکه استدلال میکند که میزان پذیرش و مقبولیت مواد مخدر از سوی جوانان در این نظریه به شکل اغراقآمیز ارائه شده است (Measham &amp; Shiner, 2008).
سؤال مهم این است که چرا برخی از جوانان نسبت به مصرف مواد مخدر نگرش مثبتی دارند؟ تفسیر جوانان مصرفکنندۀ مواد مخدر از معنای این مصرف چیست؟ آیا تلقی جوانان در خصوص تمامی انواع مواد مخدر یکسان است؟ گروهی از جوانان در متن زندگی روزمرۀ خود، انواعی از مواد مخدر را به عنوان مواد مخدر نرم (سبک) تلقی کرده و بر اساس این تلقی، اسطورۀ «مصرف تفریحی مواد مخدر نرم»<FootNote No="105" Text=" Recreational soft drug use.
برای نمونه میتوان به نظامی شدن سیاستهای کنترل مصرف در آمریکا و انگلیس با وجود اینکه شواهد بسیار کمی در مورد تأثیر سیاستهای سختگیرانه بر کاهش مصرف مواد مخدر در میان جوانان ارائه شده است، اشاره کرد<FootNote No="116" Text=" ریچارد نیکسون اولین سیاستمداری بود که سیاست جنگ علیه مواد مخدر را اعلام کرد و اولین«تزار مبارزه با مواد مخدر» را به عنوان هماهنگکنندۀ این سیاست منصوب نمود.
ارجاع به عادی شدن مصرف مواد مخدر در فرهنگ جوانان، به معنای موجهسازی این رفتار نیست بلکه دستیابی به فهم جرمشناسانهای است که میتواند پاسخهای نظام عدالت کیفری و سیاستهای اجتماعی در زمینۀ کنترل مصرف مواد مخدر جوانان را به طور زیربنایی متحول کند."