چکیده:
پیوند عناصر ملی و دینی، روندی است که در شکلگیری حماسههای ایرانی، به ویژه در سطح مرتبط با ادبیات شفاهی، نقش داشته، به تدریج، با واسطه حماسههای شفاهی، در آثار حماسی مکتوب نیز راه یافته است. یکی از شاخصترین چهرههای دینی، که به دلیل شباهتش به برخی چهرههای اساطیری ایران، ظرفیت این پیوند را داشته، سلیمان نبی (ع) بوده است. این جستار به بررسی انگیزههای پیوند میان عناصر ملی و دینی در روند تکوین حماسههای ایرانی، بر مبنای بررسی کیفیت متنشناختی حضور سلیمان (ع) در این روند، به عنوان «متغیر تحقیق» پرداخته، دو خاستگاه متفاوت برای پیوند انبیای بنیاسراییل و شخصیتهای اساطیری ایران باستان طرح کرده است: ابتدا تلاش برای کسب مشروعیت این اساطیر توسط ایرانیان مسلمانان و همچنین پارسیان (زرتشتیان)؛ و به مرور زمان، تغافل از عدم حقیقت پیوندها، و ورود تدریجی شخصیتهای مقدس تشیع. این نقش روایی در حماسههای ایرانی، از متون تاریخی پیش از شاهنامه فردوسی و در جریان ترجمه خداینامهها آغاز شده، پس از فردوسی، در فرهنگ شفاهی مردم و حماسهسرایان دورهگرد، و متأثر از آن، در حماسههای شفاهی و سپس مکتوب فارسی که مهمترین آنها شاهنامه اسدی است، تداوم یافته، در عصر صفوی، با ورود روایی حضرت علی (ع) در حماسه ایرانی و استحاله حماسههای ملی (پهلوانی) به حماسههای تاریخی و دینی، به تدریج کمرنگ شده است.پیوند عناصر ملی و دینی، روندی است که در شکلگیری حماسههای ایرانی، به ویژه در سطح مرتبط با ادبیات شفاهی، نقش داشته، به تدریج با واسطة حماسههای شفاهی در آثار حماسی مکتوب نیز راه یافته است. یکی از شاخصترین چهرههای دینی که به دلیل شباهتش با برخی چهرههای اساطیری ایران، ظرفیت این پیوند را داشته، سلیمان نبی (ع) بوده است. این جستار به بررسی انگیزههای پیوند میان عناصر ملی و دینی در روند تکوین حماسههای ایرانی، بر مبنای بررسی کیفیت متنشناختی حضور سلیمان (ع) در این روند، پرداخته، دو خاستگاه متفاوت برای پیوند انبیای بنیاسراییل و شخصیتهای اساطیری ایران باستان طرح کرده است: ابتدا تلاش برای کسب مشروعیت این اساطیر توسط ایرانیان مسلمانان و همچنین پارسیان (زرتشتیان) و به مرور زمان، تغافل از عدم حقیقت این پیوندها و همچنین ورود تدریجی شخصیتهای مقدس تشیع. این نقش روایی در حماسههای ایرانی، از متون تاریخی پیش از شاهنامة فردوسی و در جریان ترجمة خداینامهها آغاز شده، پس از فردوسی در فرهنگ شفاهی مردم و حماسهسرایان دورهگرد و متأثر از آن، در حماسههای شفاهی و سپس مکتوب فارسی که مهمترین آنها شاهنامة اسدی است تداوم یافته، در عصر صفوی با ورود روایی حضرت علی (ع) در حماسة ایرانی و استحالة حماسههای ملی (پهلوانی) به حماسههای تاریخی و دینی به تدریج کمرنگ شده است.
The prophets of Israel became imbricatedwiththecharacters andmythsof ancient Persia، a fact which can، on the one hand، be ascribed to the efforts of Parsis and Muslims attached to ancient Persian culture to legitimise Persian mythology. On the other hand، to a gradual obliviousness to the fact that no actual historical connection existed. The appearance of holy figures in Shiism was another factor. Sulaymān occupied a central place in this narrative imbrication because of his resemblance to Persian king–priests such as Jamshid. In this paper، the reasons for the imbrication of national and religious elements in the emergence of Persian epic poetry constitute “variables” while the development of the figure of Sulaymān acts as an “index.” Through historical analysis، we trace the narrative role of Sulaymān in Persian epic poetry back to translations of the Khodāy-nāma and other texts that predate Ferdowsi’s Shāh-nāma. After Ferdowsi’s Shāh-nāma، the figure of Sulaymān evolved in popular oral lore and the songs of wandering minstrels. Influenced by the oral forms، it became fully rounded in – oral and later written – Persian epic poetry، most notably in the Shāh-nāma of Asadi. Finally، as the figure of ‘Ali entered Persian epic poetry in the Safavid era and the epic lost its national(heroic) character to become historical and religious، the figure of Sulaymān began to fade into the background.
خلاصه ماشینی:
بر این مبنا سه پرسش کلیدی، روش مواجهه با مسأله را جهت میدهد: - در زمینة انگیزههای پیوند مضامین ملی و دینی، چه اختلاف رویکردی در منابع اسلامی نسبت به شخصیتهای اساطیری و حماسی ایران وجود داشته است؟ - داستان رستم و سلیمان با چه خاستگاهی در متون حماسی رسوخ یافته، آیا از دگرگونی دامنة حضور سلیمان نبی (ع) در روایات حماسی فارسی، میتوان به عنوان یک شاخص برای تعیین احتمالی عصر سرایش اثر یا تخمین دورة تاریخی تکوین مضامین آن استفاده کرد؟ فرضیههای تحقیق نیز شامل موارد ذیل است: - در پیوند مضامین ملی و دینی، سه رویکرد در منابع اسلامی وجود داشته است: یکی دفع و انکار محتویات روایی کهن (در منابعی چون خاوراننامه) و ابزار برائت نسبت بدانها، دیگری رویکرد فردوسی که مرزهای تفکیک دو حوزه را حفظ میکند؛ و سوم رویکرد ترکیب دو حوزه در آثاری چون شاهنامة اسدی؛ از سدة هشتم تا دورة قاجار، رویکرد سوم بر دیگر گرایش ها غلبه یافته است.
در این تحقیق از دو متن حماسی استفادة بیشتری برای تعیین شاخص تحقیق شده است که در ادامة پیشینه، معرفی آنها ضروری است: یکی از منابع مهم دربارة کیفیت حضور سلیمان در حماسههای شفاهی ایرانی، منظومة حماسی کوچک موسوم به «داستان مسلمان شدن رستم به دست امیرالمؤمنین(ع)» (که توسط مصحح به رستمنامه نامگذاری شده است) بازمانده از عصر صفوی است که نبرد رستم و امام علی (ع) و ایمان آوردن پهلوان ایرانی را به دست امام نخست شیعیان روایت میکند.