چکیده:
«گندرو» اژدهایی است که گرشاسب ، پهلوان معروف ایرانی ، او را در جنب دریای فراخکرت می کشد. این اژدها علاوه بر ایفای نقش در اوستا و کتب پهلوی ، در کتب دورة اسلامی جنبـة انـسانی مـی یابـد. گندرو در سنت اساطیری هند جنبة اهورایی دارد و به عنوان یک نیمه خدا مطرح مـی گـردد. تـا کنـون کاری شایسته در زمینة ایجاد ارتباط بین دو جنبة فراطبیعـی و انـسانی او، و نیـز ارتبـاط بـین گنـدرو و گندهروای هندی صورت نگرفته است . این جستار کوشش کرده است تا گندرو را به عنـوان حیـوانی آبی که دارای ما به ازای خارجی است ، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و همچنین ضمن ایجاد ارتبـاط بین دو رویة وجودی گندرو، ارتباط رویة انسانی این اژدها را با آب و نقش آن را به عنوان توتم گروهی از اقوام باستانی ، در تمدن هند و ایرانی ، بررسی کند.
Gandarw is a dragon that Garshasp، the legendary Iranian paladin، killed him beside the Farakhkart sea. He appears as a dragon in the Avesta and Pahlavi books but he is viewed as a human being in the books of the Islamic period. Gandarw possesses divine attributes and is deemed to be a demigod in the Indian mythological traditions. As yet، there has not been any significant work to adequately address the relationship between both the human and supernatural aspects of the dragon and also the relationship between Gandarw and the Indic Gandharva. The present research is an attempt to study Gandarw as an aquatic creature and to relate its human aspect with water. It also intends to examine its role as a totem for ancient peoples in the Indo-European civilization
خلاصه ماشینی:
"دربارة فراخکرت همچنین باید از نظر ارزشمند کسانی چون مهرداد بهار و به ویژه مولایی در بررسی فروردین یشت یاد کرد که بر مبنای تحلیل روایات کهن اوستا و متون پهلوی نشان دادند که این دریا، از سویی ، فراتر از خاستگاه های پیش تـاریخی آن، در فرهنـگ زرتـشتی دریـایی اسـاطیری و کیهانی است که تبدیل به یکی از مکانهای سـپند در ایـن کـیش شـده اسـت و از دیگـر سـوی ، دربـارة خاستگاه های پیش تاریخی آن، با عنایت به افق جغرافیایی اوستا، اگر هـم چنـین دریـایی واقعـا در دورهای وجود خارجی داشته ، باید آن را در کرانه های شـرقی ایـران جـستجو کـرد (رک: بهـار، ١٣٤٧: ١١/١-٢٤؛ مولایی ، ١٣٨٢: ١٣٣-١٣٥).
آنچه از این پژوهش در بررسی پیوند میان جنبه های انـسانی و فراطبیعـی اژدهـای گنـدرو و تطبیق عناصر روایی مرتبط با او با نمودهای طبیعی و تاریخی مقارن بر مبنـای شـالودة ارتبـاط او بـا آب حاصل شد، این نتیجـه را در بـر دارد کـه در روایـات ایرانـی ، آمیغـی از جنبـه هـای انـسانی و فراطبیعی گندرو وجود دارد؛ به نحوی که حتی در روایاتی نیز که ظاهر فقط بـه جنبـة غیـر انـسانی گندرو معطوف است ، می توان رد پای جنبه های انسانی او را یافت .
بـه هـر روی از جنبه های کاملا انسانی گندرو هم در اساطیر ایرانی و هـم در اسـاطیر هنـدی نـوعی تغافـل وجود دارد که گویا بیش از هر چیزی از آنجا ناشی می شود که نگرش ایرانیان نتوانسته - به ویـژه در اوستا و متون پهلوی - در میان انسانها برای گندرو جایی باز کند و بالعکس تعلق خاطر هندیان نیـز باعث شده گندرو چنان جنبة مینوی بیابد که بسی از انسانها فاصله گرفته و در میان خـدایان جـای گیرد."