چکیده:
قصیده در تمام ادوار شعر فارسی ساختاری یک نواخت و تقلیدی داشته است و همین ویژگی نقش مهمی در ضعف محور عمودی این قالب شعری داشته و باعث شده است تا تخیل شاعر همواره در یک جهت سیر کند و زنجیره ای از تصاویر تکراری و از پیش تعیین شده را تداعی نماید. اما شگرد های ناصرخسرو (394-481 ﻫ .ﻕ.) برای به کارگیری تصاویر در محور عمودی قصیده هنجارشکنانه است؛ طرح هایی که او از ساختمان قصیده ارائه کرده متنوع و در عین حال بی نظیر است. در این مقاله، مجموع قصاید ناصرخسرو با اشعار سه تن از معروف ترین هم عصرانش یعنی عنصری (؟- 431 ﻫ .ﻕ.)، فرخی (؟- 429 ﻫ .ﻕ.) و منوچهری (؟- 432 ﻫ .ﻕ.)، از لحاظ ساختمان مورد مقایسه قرار می گیرد و در نهایت ویژگی هایی مانند توصیف مفصل، تمثیل، تشخیص، تکرار واژه های محوری در طول قصیده و پیوستگی ابیات به واسطه حروف ربط که از مهم ترین عوامل موثر در استحکام محور عمودی قصاید ناصرخسرو است و در شعر معاصران وی کم تر به کار رفته، تبیین شده است. با توجه به گرایش شاعران مداح به مخاطب و گرایش ناصرخسرو به آرمان های خود، ساختمان قصاید وی متاثر از عواطف و احساسات شخصی و مذهبی اوست. بر همین اساس، ناصرخسرو متناسب با عواطف شخصی، در محور عمودی ساختمان قصیده به نوآوری هایی همچون شروع کردن قصیده با سوال از مخاطب و یا مورد خطاب قرار دادن او، حضور شاعر در پایان اکثر قصاید، فراوانی قصاید فاقد تشبیب و شریطه و نیز استفاده از تخلص شاعری در پایان قصاید دست زده است.
Throughout the history of Persian poetry، qasida has had an imitative and steady form. Such a characteristic has played a key role in the weakness of the vertical axis of this form of poetry and has always caused poet''s imagination to move in a single direction. Furthermore، this form of poetry is frequently associated with a predetermined chain of images. But Nāsir Khusraw''s (1004-1088 CE) attempts in introducing changes into the vertical axis of qasida are innovative; the patterns he had presented for the structure of qasida are varied and unique. In this essay، all Nāsir Khusraw ''s qasidas are compared in terms of structure with those of his three contemporaries: Onsori (?-1040 CE)، Farrokhi (?-1038 CE) and Manoochehri (?-1041 CE). Finally، the study focuses on certain characteristic features of Nāsir Khusraw''s qasidas such as lengthy description، allegory، personification، frequency of key words throughout the poem and the cohesion of verses by the conjunctions resulting in the stability of vertical axis of his poetry. Such features are less common in the contemporary poetry
خلاصه ماشینی:
"در خصوص پیشینة تحقیق باید گفت که تا کنون پژوهـشی کـه بـه صـورت خـاص و مـستقل بـه بررسی محور عمودی و ساختمان قصاید ناصرخسرو پرداخته باشد مشاهده نشده است ؛ لـیکن منـابعی چند وجود دارد که به طور کلی مسألة محور عمودی خیال و مباحث مرتبط بـا سـاختار شـعر را پـیش کشیدهاند که به چند مورد از آن ها اشاره می کنیم : محمدرضا شفیعی کـدکنی بـه طـور مفـصل موضـوع ساختمان و طرح کلی قصیده را در انواع شعر فارسی مورد بحث قرار داده و ضمن اشاره به پیـشینة آن در نزد ناقدان شعر عرب، معتقد است محور عمودی قصیده در تمام دورهها محـدود و ضـعیف اسـت .
البته دو نکتة قابل توجه دربارة مدایح ناصرخسرو گفتنی است ؛ نخـست ایـن کـه بر خلاف شاعران مداح، موضوع اصلی اکثر این قصاید ناصرخسرو مدح نیـست ، بلکـه شـاعر معمـولا هنگام انتقاد از اوضاع اجتماعی یا هجو و نقد مخالفان و خلفای عباسـی و یـا تمجیـد از پیـامبر و اهـل بیت و نیز ضمن شرح حال خویش ، چند بیتی را به مدح خلیفة فاطمی اختـصاص مـی دهـد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) شکل شماره ١- سیر عمومی تخیل در قصاید شاعران مداح و ناصرخسرو با دقت در سـاختمان قـصاید مـدحی و نحـوة تـوالی اجـزای آن، روشـن مـی شـود کـه شـاعران مدیحه سرا همواره در کار سرایش از یک الگوی اصلی پیروی کردهاند؛ بدین ترتیب که شـاعر، قـصیده را با «تشبیب » یا مقدمه ای که در برگیرندة اوصاف معشوق و بیان حالات عشق و عاشـقی یـا توصـیف پدیدههای طبیعت است آغاز می کند و ضمن یک یا چند بیت ، به «تنة اصـلی » قـصیده کـه بـه مـدح و ذکر بزرگی های ممدوح و یا هجو و ذم دشمنان و بدخواهان او و..."