چکیده:
بسیاری از واژه های زبان فارسی به جهت نامشخص بودن ریشه و پیشینه آنها، باید سیر تحول آوایی شان، مورد بررسی قرار گیرد تا ریشه واژه ها، حتی به صورت فرضی معلوم گردد. واژه دهیو، یکی از واژه هایی است که از دیرترین ایام، یعنی از هندواروپایی تا فارسی نو، معانی متفاوتی در طول زمان به خود گرفته و در هریک از دوره ها، معنی خاصی داشته است. در این مقاله، کاربرد این واژه در متون تاریخی و فرهنگ واژگان، بر اساس منابع کتابخانه ای، ذکر شده، آنگاه برای دستیابی به شکل آغازین واژه و ریشه آن، تحول آوایی و سیر تحول آن از هندواروپایی تا فارسی نو، مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان هم، از میان ریشه های ارائه شده، بر حسب معنی و سیر تحول آوایی واژه، محتمل ترین ریشه را برای آن بازسازی کرده ایم.
خلاصه ماشینی:
"درکتیبه های عیلامی هخامنشی به صورت ̌da-a-u-is، به معنی " سرزمین کـه معنـی مـردم را نیـز در خـود دارد"، آمده است (١٩٨٧٢٥٨,Hinz) ؛ درنتیجه این واژه معانی گستردهتری در بردارد (٢٢٤ ,١٩٧١, Spiegel).
نتیجه گیری همانگونه که مشاهده شد به دلیل فقدان این واژه در دوران هندواروپایی و آریایی و همچنـین فرهنـگ واژگان آن دوره که احتمالا به دلیل کمبود واژة مرتبط با آن در دیگر زبانهای هم خانواده است و نیز به دلیل تردید در بازسازی ریشه -به جزء اندکی از صاحب نظران - به ناچار باید ریشة آنرا بر اسـاس شـواهد بـه دســت آمــده، هرچنــد بــه صــورت احتمــالی ، بازســازی نمــاییم .
ریشة das ذکر شده به وسیله بنونیست در هندواروپایی به این معنا نیامده است ، اما شاید بتوانیم آنرا به صورت des* بازسازی کنیم و بـا توجـه بـه دو صـورت هنـدی وایرانی آن معنی گروه و جمعیت را برای آن در نظر بگیریم .
دو دیگر این که به لحـاظ معنـایی هم با ساختار اجتماعی هندواروپایی تطبیق دارد و ما شواهد بسیاری دال بر معنی مردمان در دیگر زبانهـای منشعب از هندواروپایی در اختیار داریم و هم با تحول معنایی واژه در دو زبان بسیار نزدیک اسـت کـه در هندی در تماس با ساکنان بومی هند تبدیل به جمعیت (بیگانه ) گشته و در ایرانی به همان معنای جمعیـت یا مردمانی که یک ایالت یا کشور را تشکیل می دهند، مانده است و ما آنرا در نام قوم ایرانی داهه به معنای مردان و مردمان مشاهده می کنیم ."