چکیده:
ابن عربي يكي از شخصيتهاي مهم عرفان نظري در جهان اسلام است. او بواسطه استفاده از مرده ريگ عرفاي بزرگ اسلامي و بويژه ايراني از يكسو و نيز برخورداري از ميراث فكري متفكران مسلمان در غرب سرحدات اسلامي و بويژه اشبيليه يا همان سويل، جايگاه منحصر به فردي در ميان عارفان مصنف مسلمان دارد. منزلگاه فرهنگي اندلس بعنوان خط تقارن فكري عرفان اسلامي با عرفان مسيحي و بخصوص با عرفان يهودي برآمده از پس قرنها در اين نقطه از زمان و مكان و تاثيرگذاري ابن عربي بر اين جريانها ضرورت شناخت مستمر او را با قلمهاي مختلف بيشتر نشان ميدهد و در اين ميان او را بايد با فصوص الحكم در ترازوي شناخت قرار داد؛ چرا كه اين اثر بزرگ ابن عربي محصول جدي جريان تاريخي عرفان اسلامي و اندلس است. شارحان زيادي فصوص الحكم را شرح كرده اند كه همه لزوماً دست ارادت به مصنف نداده اند بلكه آراء او را در شرحهايشان نقد نيز كرده اند لكن همه او را به بزرگي فكر در اين اثر ستوده اند. نوشتار حاضر نگاهي تحليلي به شخصيت محيي الدين مي اندازد و فصوص الحكم را در ترازوي نگاه مصنف و شارحان آن مورد بررسي شناختي شكلي و محتوايي قرار ميدهد تا از زواياي اين شناخت، جستارهاي بعدي را بصورت تطبيقي در محيط بين الادياني اندلس بهتر بتوان انجام داد و انديشه هاي اين بزرگمرد مكتب اندلس را در نقطه تقارن فرهنگها بهتر درك كرد.
خلاصه ماشینی:
"( 148 ) در باب تأثیر میراث عرفانی ابنعربی بر عرفان و تصوف ایرانی هم ذکر این نکته ضروری است که همانگونه که زندهیاد زرینکوب بدرستی معتقد است، بدون اشاره به احوال و اقوال ابنعربی، جستجو در تصوف ایران ممکن نیست؛ چرا که سررشته نفوذ روحانی و فکری او را باید در مکتب عرفانی ایران جستجو کرد، بویژه آنکه وی در دورة اقامت خود در روم و شام از میراث تفکر عرفانی مکتب ایران بسیار استفاده کرده و سیراب شده است.
( 169 ) گاهی نیز ابنعربی در بعضی از فصها بدون آنکه نکتهیی دربارة وجه تسمیة آن فص ذکر کند، صرفا به داستان آن پیامبر و آیات مربوط به او اشاره مینماید و به همراه تأویل آن آیات، دیدگاههای خود را شرح میدهد؛ برای مثال در ابتدای فص پنجم (فص حکمة مهیمیة فی کلمة ابراهیمیه) با ارائه معنای جدیدی برای واژة «خلیل» که صفت حضرت ابراهیم (ع) است و بیان توضیحاتی دربارة آن، زمینهیی فراهم میسازد تا از طریق آن به بیان آراء خود در این فص بپردازد.
در ذکر وجه تسمیة فص بیست و هفتم (فص حکمة فردیة و فی کلمة محمدیه) که ابنعربی خود به وجه تسمیة آن اشاره کرده است، شارحان بدون اینکه به داستان زندگی پیامبر (ص) یا آیات قرآنی مربوط به ایشان اشارهیی کنند، صرفا به توجیه علت نامگذاری این فص پرداخته و دیدگاههایی متفاوت بیان کردهاند."