چکیده:
حقيقت و معناي آن همواره در طول تاريخ، محل بحث و بررسي عرفا و فلاسفه بوده است. فلاسفه عمدتاً حقيقت را بمعناي منطقي آن لحاظ كرده اند؛ اگرچه توسط برخي فلاسفه همچون ملاصدرا در فلسفه اسلامي و هايدگر در فلسفه غرب، حقيقت بمعناي وجودي خود نيز مورد توجه قرار گرفته و بسيار به فهم خاص عرفاي اسلامي از معناي حقيقت نزديك بوده است. معناي حق از نظر عرفا بشدت متاثر از معناي آن در فرهنگ قرآني و روايي است. از جمله اسماء الهي يادشده در قرآن «حق» است و خداوند باريتعالي از خود با اين نام ياد كرده است. حكمايي چون ابن عربي براي تثبيت مذهب خويش استناد به آيات و روايات را سرلوحه كار خود قرار داده اند. عرفاي مسلمان به اين واقعيت دست يافته اند كه تنها يك حقيقت در عالم وجود دارد و آن ذات باري است و غير از او هر چه لباس وجود پوشيده، اعتباري و ظهورات آن حقيقت بحت و بسيط است. به همين دليل است كه عرفا مذهب فلاسفه يي را كه قائل به وحدت تشكيكي وجود هستند، آميخته با شرك دانسته و خود قائل به وحدت شخصيه و حقيقيه وجود شده اند. ازاينرو، تنها راه شناخت حقيقت را قرب و نزديكي به آن تلقي كرده و بدنبال يافتن راههايي براي نزديك شدن به آن حقيقت اصيل بوده اند. از سوي ديگر، عارف، نفس انسان را كاملترين مظهر الهي ميداند و به اين ترتيب اولين قدم در عرفان اسلامي براي دستيابي به معرفت ا لله، نيل به معرفت النفس است. ابن عربي نيز براي شناخت آن حقيقت واحد سير و سلوك الي الله را حياتي ميداند.
خلاصه ماشینی:
"البته در سنت فلسفه اسلامی حتی در میان استدلالیترین فیلسوفان همچون ابنسینا معنای وجودی حق نادیده گرفته نشده است؛ گرچه بدلیل ویژگی و خصیصه ذاتی فلسفة برهانمحوری که ابنسینا تابع آن است، موضوع حقیقت بطور مبسوط در مبحث صدق قضایا و مطابقت مطرح شده و معنای «حقیقت منطقی» اهمیت بیشتر پیدا کرده و وجهه غالب حقیقت قلمداد شده است، ولی ابنسینا در ذکر معانی سهگانه حق، به دو مفهوم وجودی برای آن یعنی حقیقت بمعنای وجود دائم و حقیقت بمعنای وجود عینی نیز اشاره نموده است.
در واقع، از جمله اسماء الهی یاد شده در قرآن «حق» میباشد که با تحقیق در آثار فیلسوفان مسلمان مشاهده میشود عموم آنها علاوه بر معنای منطقی به معنای وجودی حقیقت نیز توجه کردهاند (حق بمعنای مطلق وجود فعلیتدار در خارج)، اما بیشترین توجه آنها به معنای منطقی حقیقت بوده و حق و حقیقت را عمدتا بمعنی مطابقت و همخوانی با واقع در وصف یک خبر یا گزاره دانستهاند؛ یعنی گزارهیی که صادق بوده و کاذب نباشد، متصف به وصف «حقیقت» است.
حقیقت در نظر فلاسفه اسلامی برمبنای تفاوت بین وجود و ماهیت و وحدت تشکیکی وجود شکل گرفته است، ولی عرفا هرگونه تشکیکی برای مراتب وجود را محدود کردن ذات حق میدانند و به وحدت شخصیه وجود معتقدند؛ به این معنی که تنها یک وجود حقیقی در عالم میشناسند و آن ذات باری است و سایر ماسویالله را اعتباری و غیرحقیقی میدانند."