چکیده:
مشکل انتزاع مفاهیم کثیر از ذات بسیط یکی از انگیزههای اصلی گرایش به الهیات سلبی است کما اینکه قول به عینیت ذات و صفات بدون تصحیح کیفیت انتزاع مفاهیم کثیر ناتمام است. در پاسخ به نحوۀ انتزاع کثیر از واحد چند نظریه مطرح شده است: الف) انتزاع مفاهیم از صفات متعددی که عین ذاتند. ب) انتزاع مفاهیم از آثار حضرت حق. ج) انتزاع مفاهیم از حیثیت واحد وجود و... لکن همۀ این راهکارها ناتمام است لذا راهکار پیشنهادی ما آن است که اوصافی که ما از خود و دیگران انتزاع میکنیم را با توجه به اینکه خداوند متعال منشأ جمیع کمالات بوده و فاقد شیء نمیتواند معطی شی باشد، با تجرید از شوائب امکانی، به ذات احدی نسبت میدهیم و او را واجد جمیع اوصاف کمالی میدانیم؛ اگرچه راجع به کیفیت اتصاف سکوت اختیار کرده و تنها اصل اتصاف را اثبات مینمائیم.
The difficulty of extracting multiple concepts from an indivisible essence is one of the main motivation of interest to negative theology. On the other side، believing in the identity of the essence and attributes of God without clarifying the nature of ascribing of attributes to God’s essence is not precise، too. In spite of the variety of solutions to this issue، it seems no one is satisfiable. In this paper، after examining these solutions، we will show that، according to the fact that God is the origin and source of all perfections and the fact that the grantor does not lack the thing he grants، we can ascribe the attributes purified from defects to God although we don't know the nature of this ascription.
خلاصه ماشینی:
"لکن همۀ این راهکارها ناتمام است لذا راهکار پیشنهادی ما آن است که اوصافی که ما از خود و دیگران انتزاع می کنیم را با توجه به اینکه خداوند متعال منشأ جمیع کمالات بوده و فاقد شی ء نمی تواند معطی شی باشد، با تجرید از شوائب امکانی ، به ذات احدی نسبت می دهیم و او را واجد جمیع اوصاف کمالی می دانیم ؛ اگرچه راجع به کیفیت اتصاف سکوت اختیار کرده و تنها اصل اتصاف را اثبات می نمائیم .
[٢١، ص٥٥] لکن این دو مثال و نظایر آن مثال های ناتمامی است ، چرا که در هر ممکن الوجودی ، حیثیات متعدد قابل تصور است و لو شی به لحاظ وجود خارجی بسیط باشد لکن به لحاظ عقلی مرکب از اجزاء و حیثیات است حال آنکه در ساحت حضرت حق تعالی هیچ نوع ترکیب حقیقی و اعتباری راه ندارد؛ بنابراین به نظر می رسد که آنچه به حق نزدیکتر است آن است که با پذیرش اصل اتصاف خداوند به جمیع اوصاف کمالی ـ آن هم به نحو اطلاقی ـ از کیفیت ارتباط صفات و ذات لب فروبسته و سخنی در این زمینه نگوئیم و به یاد این کلام شریف حضرت حق باشیم که فرمود: « قل آلله أذن لکم أم علی الله تفترون »."