چکیده:
نظریّه توهّم توطئه یا پارانویا، یک نظریّة مدرن سیاسیست که بر اساس آن، حاکم پارانوییک چنین میاندیشد که تمام کاینات در حال توطئهچینی علیه اوست و کشور را پیوسته دستخوش توطئه و براندازی از سوی دیگران میداند. او گاه بعمد میکوشد با توسّل به توهّم توطئه، نامشروعبودن حکومت خود و مشکلات داخلی را از کانون توجّه واقعشدن دور کند و توجّه مردم را به توطئهها و کانونهای بحران بیگانگان معطوف دارد. در این جستار با تحلیل داستان گشتاسپ بر مبنای نظریّة توهّم توطئه، چنین استنباط میشود که گویا گشتاسپ نیز به دلیل چنین توهّمی، از یک هرم قدرت (لهراسپ، اسفندیار، رستم) سخت میهراسیده و از اینرو در پی توطئهپردازی برای در دستداشتن یا از میانبردن هر سه رقیب برآمده است. بنابراین شاید سخنچینیهای گرزم و در بندشدن اسفندیار، اقامت دوسالة گشتاسپ در زابلستان و فرستادن اسفندیار به جنگ با رستم، همه، نقشههایی از پیش طرّاحیشده و درهمتنیده بهوسیلة خود گشتاسپ بوده است تا با بحرانسازی، هم بر نامشروعبودن حکومت و تصاحب تاج و تخت از پدرش سرپوش گذارد و هم رقیبان تاج و تخت خود را از میان بردارد. در فرجام گشتاسپ موفّق میشود با توسّل به توهّم توطئه، هم دو رقیب سرسخت خود، یعنی لهراسب و اسفندیار را از میان بردارد و هم با مخدوشکردن چهره زابلیان بهواسطه کشتن شاهزادهای ایرانی، سالهای سال بیمنازع بر مسند قدرت نشیند.
According to the conspiracy theory or paranoia which is a modern political theory, a paranoid ruler assumes that heaven and earth are conspiring against him and therefore the afflicted believes that the country is perpetually subjected to conspiracy and threat from others. Intentionally at times the paranoid deluded ruler resorts to conspiracy as a pretext to divert the attention of his people from the illegitimacy of his sovereignty and the internal problems of the country towards conspiracies and crisis designed by the foreigners. Analysis of the above tale shows that apparently the paranoid Goshtasp was extremely frightened by the pyramid of power (Lohrasp, Esfandiar, Rostam) and for this reason was after scheming a plot to control or eliminate the three rivals. Therefore perhaps Gorzam's slanders, Esfandiar's binding, two year stay of Goshtasp in Zabolestan, and sending Esfandiar to combat with Rostam were all plans premeditated by Goshtasp himself to create crisis in order to conceal his illegitimate rule and usurp his father's throne and crown and also to eliminate his rivals. Eventually Goshtasp succeeds by conspiracy to eliminate Lohrasp and Esfandiar and also by disgracing people of Zabol for killing a Persian prince he could sit on the throne for years without adversary.
خلاصه ماشینی:
دربارۀ بررسی داستان گشتاسپ از منظر توهم توطئه ، تاکنون اثری منتشر نشده است ، اما سید مسـعود عـدنانی (١٣٨٨: ١٧٧-١٩٠) در مقاله ای تحت عنوان : «دورۀ گشتاسپی در حماسه ،گذار خودکامگی از اسطوره به تاریخ »، مهین مسرت (١٣٨٤: ١٥٣-١٨١) در مقالۀ «سیمای گشتاسپ در روایـات دینی و ملی ایران »، حمیدرضـا اردسـتانیرسـتمی (١٣٩٠: ١٧٩-٢١٤) در مقالـۀ «در ایـن کهنـه محراب (فردوسی و نقد سیاست های ساسانی و غزنوی در سایۀ چرخش شخصیت گشتاسـپ در شـاهنامه )» و محمدرضا راشدمحصل (١٣٨٥) در کتاب داستان گشتاسپ در دو نگاه ، به بررسی برخـی از دیگر زوایای داستان گشتاسپ دست یازیده اند.
محمدرضا راشدمحصل در خصوص دگرگـونی شخصـیت گشتاسـپ ، معتقـد اسـت کـه منبع فردوسی در بیان احوال گشتاسپ ، با اشکانیان درپیوند است که ارادتـی چنـدان بـه دیـن زردشت نداشته اند: «با در نظرگرفتن این نکته که راویان شـاهنامه ، بـویژه در بخـش قهرمـانی، بیش تر از سرزمین هایی هستند که در گذشته زیر نفوذ اشکانیان اداره میشده و این داستان هـا هم در این مناطق رایج بوده است ، میتوان تصور کرد که پدران آن ها کـه فاقـد ایمـان قلبـی و تعصب دینی به آیین زردشتی دربار ساسانی بوده اند، در برابر سخت گیریهای بـیحـد شـاهان این سلسله نسبت به خاندان اشکانی و بازمانـدگان آنـان و هـم در قبـال نیـروی هـراس انگیـز موبدان در طول پادشاهی ساسانیان ، واکنش طبیعی خود را با شکسـت و ادغـام داسـتان هـای مختلف به این صورت نشان داده باشند» (راشدمحصل ،٩٢:١٣٨٥)، اما حمیدرضا اردستانیرسـتمی معتقد است که دگرگونی شخصیت گشتاسـپ در شـاهنامه ، نتیجـۀ مبـارزۀ فردوسـی و دیگـر ایران دوستان هم فکر او با حکام عصر، اعم از ترک و تازیست : «به دیگر سخن ، تغییـر شخصـیت گشتاسپ ، حاصل اهداف سیاسی شاعر و راویانی بوده است که روایت هایی را برخلاف متن هـای دینی زردشتی انتشار داده بودند، زیرا با گردش شخصیت گشتاسپ که ساسـانیان خـود را بـدو منسوب میکردند، حکومت ساسانی و شیوۀ حکم رانی آن ها نقد میشـد، یعنـی حکـومتی کـه محمود غزنوی مدعی پیوند با آن بود.