چکیده:
میدانیم اصطلاح « هیولای اولی» در فلسف مشاء منبعث از آراء ارسطو در باب
ماده و صورت یا قوه و فعل است. اگرچه این عنوان با وصف «امری فاقد
فعلیت و صرف قابلیت» در فلسفة اسلامی شهرت داردء لیکن با تامل در آثار
اندیشمندان مسلمان مشاهده میشود که بدلیل تلفیق برخی آراء فلسفی با
ایدههای عرفانی و از معارف اسلامی» تطورات معنایی گوناگونی در
این اصطلاح رخ داده است؛ بطوری که در بعضی از مکاتب فکری» بنحو
آگاهانه بر امور بالفعل نیز اطلاق شده است.
در نوشتار حاضر هشت معنا از «هیولای اولی» احصاء گردیده که بترتیب
زمانی بدینقرارند:
۱. امری فاقد هر نوع فعلیت و صرف قابلیت نزد مشنائیان که معادل مفهوم
ارسطویی آن است.
۳صرف اتصال جوهری در برخی کلمات شیخاشراف که به همراه مقدار
عرضی حقیقت جسم را تشکیل میدهد.
۴ ماده جمیع عوالم امکانی و عبارت اخرای وجود منبسط در اصطلاح برخی عرفا
۵ حیئثیتی از حیثیات صورت در راستای قول به ترکیب اتحادی ماده و
صورت نزد ملاصدرا
۶ معادل وجود امکانی یا وجهالرّب مخلوقات در اصطلاح شیخ احسائی
۷ بسط مفهوم ارسطویی هیولای اولی تحت عنوان ماهیت ظلمانیالذّات در
۸ اطلاق هیولای عالم بر ماء بسیط به استناد نصوص دینی در مکتب تفکیک
خلاصه ماشینی:
"اگرچه این عنوان با وصف «امری فاقد فعلیت و صرف قابلیت» در فلسفة اسلامی شهرت دارد، لیکن با تأمل در آثار اندیشمندان مسلمان مشاهده میشود که بدلیل تلفیق برخی آراء فلسفی با ایدههای عرفانی و تأثیرپذیری از معارف اسلامی، تطورات معنایی گوناگونی در این اصطلاح رخ داده است؛ بطوری که در بعضی از مکاتب فکری، بنحو آگاهانه، بر امور بالفعل نیز اطلاق شده است.
اما بحثی که طرح آن، با هدف این نوشتار تناسب دارد، دعاوی شارحان پیرامون رأی نهایی ملاصدرا در باب حقیقت هیولا است؛ چه وی به این نکته توجه داشته که با پذیرش ترکیب اتحادی ماده و صورت، دیگر نمیتوان اجزاء مرکبات حقیقی را ـ که تحت نوع واحد درمیآیند ـ بالفعل موجود دانست؛ از اینرو در برخی عبارات ملاصدرا، ماده و صورت به ظل و ذیظل تشبیه گردیده، بدینمعنا که ماده نیز بمانند سایه، امری عدمی و فاقد واقعیت است.
( 192 ) نتیجهگیری اصطلاح هیولای اولی در ابتدا تحتتأثیر اندیشههای ارسطویی بمعنای امری فاقد هرگونه فعلیت و صرف قابلیت و بمنظور توجیه برخی خصوصیات جسم در آثار مشائیان مسلمان بکار گرفته شد؛ اما این عنوان هرگز در این معنا محدود نماند و در سیر تفکرات فلسفی و عرفانی، بر اموری بالفعل نیز اطلاق گردید: ـ اسماعیلیه و اخوانالصفا بموازات حکمای مشاء، هیولا را امری بالفعل دانستند که نفس، آن را ایجاد میکند و آن نیز، واسطه صدور طبیعت و جسم میشود."