چکیده:
مطالعه آثار ادبی از زاویه علم روانشناسی، روشی نوین است که میتوان با استفاده از آن، به لایههای پنهانی اثر ادبی پیبرد. شاهنامه مهمترین و معتبرترین سند اسطورهای، حماسی، تاریخی ماست. اثری که محصول ناخودآگاه جمعی ایرانی در طول قرنهاست و با داستانهای فراتاریخی و فرامکانی خود تمایل به تاویل و تکثیر معنا دارد. در این جستار نویسندگان کوشیدهاند با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، شخصیت کیکاووس (یکی از بزرگترین پادشاهان کیانی در شاهنامه) را از دیدگاه علم روانشناسی، بازبینی و ارزیابی کنند. کیکاووس، از نظر وراثتی بسان شاخه بدی بود که از درختی نیکو روبیده باشد. رفتارش نشان میداد بهشدت تحت تاثیر تکانههای درونی است. بدگمانی او بدون مبنای کافی که دیگران قصد دارند به وی صدمه بزنند و همچنین دلمشغول تردیدهای ناموجه در مورد وفاداری یا قابلاعتماد بودن دوستان، معانی پنهان و تحقیرآمیز یا تهدیدکنندهای که از وقایع خوشایندی چون صلح سیاوش برداشت نمود و...، همگی از دیدگاه علم روانشناسی با احتمال ابتلا به اختلال پارانوئید در او، توجیه میشوند. این مقاله ویژگیهای اختلال پارانوئید را با استناد به معتبرترین کتاب روانپزشکی «راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی»، با نام اختصاری (DSM) تالیف انجمن روانپزشکی امریکا (APA) در جدیدترین ویرایش آن DSM-5 ذکر نموده است.
خلاصه ماشینی:
لازم به ذکر است که نگارندگان این مقاله سعی نموده اند از جدیدترین ویرایش آن موسوم بـه «-DSM ٥» تألیف سال ٢٠١٣ برای بررسی ویژگیهای افراد دارای اختلال پارانوئید بهره بگیرنـد و بـا اسـتفاده از ابیات شاهنامه ، مصادیق اختلال روانی «پارانوئید» را در رفتار کیکاووس ارزیابی و تحلیل کنند.
در کتاب های دیگری چون «حماسه سـرایی در ایـران » (صـفا، ١٣٩٠: ٤٨٣ - ٤٩٨) و «درآمدی بر هنر و اندیشۀ فردوسی» (حمیدیان ، ١٣٨٣: ٢٥٧ - ٢٦٠) و همچنـین کتـاب «از رنگ گل تا رنج خار» (سرامی، ١٣٨٨: ٧٤٠) در مورد کیکـاووس و رفتارهـای او به تفصـیل سـخن گفته شده است .
چو کاووس بشنید سـر پـر ز خشـم ، برآشــفت از آن کــار و بگشــاد چشــم بـه رسـتم چنـین گفـت شـاه جهـان کــه : «ایــدون نمانــد ســخن در نهــان کــه ایــن در ســر او تــو افگنــده ای چنــــین بــــیخ کــــین کنــــده ای تن آســانی خــویش جســتی در ایــن نـــه افـــروزش تاج وتخـــت و نگـــین (فردوسی، ١٣٦٩: ٢٦٥/٢) در ماجرای صلح سیاوش کیکاووس با بدبینی تمام رستم را متهم میکند کـه فقـط بـه فکـر مـال و ثروت است و این دیدگاه بدبینانه از تردید درونی شاه نسبت به رستم نشان دارد.