چکیده:
مفهوم طلاق در حقوق ایران و انگلیس گرچه نسبتاً یکسان است، ماهیت آن کاملاً متفاوت است، چه آنکه؛ در حقوق ایران طلاق، ایقاعی است یکطرفه که زمام آن به دست مرد است. اما در حقوق انگلیس طلاق، حکمی است که توسط دادگاه صادر میشود و زن و مرد آن را به تساوی در اختیار میگیرند. در حقوق ایران هرگاه درخواست طلاق از جانب مرد طرح شود، دخالت دادگاه تشریفاتی است و هرگاه از جانب زن طرح شود قضاوتی است، به طوری که در صورت اثبات موجبات مصرّح قانونی، زن میتواند مرد را از طریق دادگاه الزام به استفاده از اختیار خود نماید. اما در حقوق انگلیس هر یک از زن و مرد به تساوی باید موجبات طلاق را ثابت کنند تا حکم طلاق صادر شود. موجبات طلاق در حقوق ایران و انگلیس به لحاظ محتوایی بسیار شباهت دارند، به طوری که رفتار غیرمتعارف به عنوان یکی از طرق اثبات شکست در زندگی، شباهت بسیار به مفهوم عسر و حرج در حقوق ایران دارد.
خلاصه ماشینی:
در حقوق ایران هرگاه درخواست طلاق از جانـب مـرد طـرح شـود، دخالت دادگاه تشریفاتی است و هرگاه از جانب زن طرح شود قضاوتی اسـت ، به طوری که در صورت اثبات موجبات مصرح قانونی ، زن می توانـد مـرد را از طریق دادگاه الزام به استفاده از اختیار خود نماید.
١٠ شـیوة بـه دسـت آوردن تفریـق قضائی و طلاق یکسان بوده و در هر دو مورد دادگاه مداخله می کند اما با صدور حکم طـلاق پیوند زناشویی گسسته می شود در حالی که در تفریق قضائی این نتیجـه حاصـل نمـی گـردد.
بـا این حال هنوز روشن نبود که آیا مرد هرگاه که طلاق را اراده کند، گواهی مزبور باید صـادر شود یا اینکه مرد نیز مانند زن در موارد خاص می توانست درخواست گواهی کند؟ به بیـان دیگر معلوم نبود که آیـا مـاده ١١٣٣ نسـخ ضـمنی شـده بـود یـا خیـر؟ میـان دادرسـان و حقوقدانان دو نظر گوناگون وجود داشت .
همچنین از نظر اجتماعی مصلحت آن است که موارد طلاق حتی الامکان محدود شود و تفسیر گسترده از ماده ١١٢٩ قانون مدنی و شناختن حق طـلاق 13 برای زن به علت استنکاف شوهر از دادن نفقه گذشته با این هدف سازگار نیست .
این در حالی است که برخی از نویسندگان معتقدند در فقه امامیه و قانون مـدنی طـلاق بـا توافق پیش بینی نشده است ؛ زیرا طلاق ناشی از ارادة مرد و حق و اختیار اوست و رضـایت یا عدم رضایت زوجه نمی تواند اثری در موضوع داشته باشد.
در حقوق انگلیس مرد نیز هرگاه متقاضـی طلاق باشد باید مانند زن شکست غیرقابل جبران زندگی مشترک را از همان طرقی که ذکـر شد اثبات کند.