چکیده:
جهان اسلام امروزه درگیر جنگهای داخلی متعددی است. نحوه عمل دولتها و گروههای شورشی در این نبردها ابهامات زیادی را در خصوص مقررات جنگ بین مسلمانان ایجاد کرده، و درباره وجود چنین مقرراتی در اسلام تردیدهایی شکل گرفته است. ازسویدیگر، تاریخ سیره و نحوه عملی را از امام علی در سه جنگ داخلی بهثبت رسانده است که نشان میدهد اصول و قواعدی دراینزمینه وجود دارد. بنابراین، مسئله ما اصول و قواعدی است که امام علی در جنگهای داخلی رعایت میکردهاند. پس سوال این مقاله این است که اصول و قواعد حاکم بر رفتار با شورشیان اسلام در جنگهای داخلی براساس سیره امام علی چه میباشند؟
این سوال را با روش تحقیق کیفی و با استفاده از تحلیل و تفسیرهای تاریخی، فقهی و حقوقی پاسخ دادهایم و برای این منظور، سه جنگ جمل، صفین و نهروان را بهعنوان مطالعه موردی، تحلیل کردهایم. یافتههای اجمالی این پژوهش نشان میدهد: اولا تمامی امکانات باید برای حل بدون خونریزی غائله بهکار رود و تا شورشیان برضد مسلمین یا امنیت ملی کشور اسلامی اقدام نکردهاند، باید با آنها مدارارکرد؛ ثانیا قواعد مربوط به جنگهای داخلی اسلام در خصوص رفتار با شورشیان، در مقایسه با جنگهای بینالمللی اسلام متفاوت است؛ ثالثا با بازماندگان جنگ داخلی، بهتناسب سازمانیافته بودن یا نبودن شورشیان، برخوردهای متفاوت صورت میگیرد.
خلاصه ماشینی:
پس سؤال این مقاله این است که اصول و قواعد حاکم بر رفتار با شورشیان اسلام در جنگهای داخلی براساس سیرۀ امام علی( چه میباشند؟ این سؤال را با روش تحقیق کیفی و با استفاده از تحلیل و تفسیرهای تاریخی، فقهی و حقوقی پاسخ دادهایم و برای این منظور، سه جنگ جمل، صفین و نهروان را بهعنوان مطالعۀ موردی، تحلیل کردهایم.
در سخنان امام علی( به معنای سرکشی در برابر امام و حاکم اسلامی آمده است، در شعر زیر که امام پس از بازگشت از جنگ جمل سرودند، قیام کنندگان جمل علیه خود را با این عبارت معرفی کردند: قلت لما بغی العدو علینا حسبنا ربنا و نعم الوکیل (شریف رضی، 1406ق: 43) در جای دیگر نیز امام کلمۀ «بغی» را دربارۀ این دسته از شورشیان بهکار بردهاند (شیخ مفید، 1377: 283)؛ چنانکه بغی را در کنار ستمکاری قرار میدهند و آن را گناهی میدانند که خداوند آن را زودتر از گناهان دیگر مجازات میکند (کلینی، 1407، ج 5: 327) و منظور آن بزرگوار از بغی نیز شورش بر امام است (همان: 783).
از این فرمودۀ امام دو نکتۀ دیگر بهدست میآید: نخست اینکه، جنگ یا همان داغ سوزان و چاقوی جراحی، صرفا درصورت ضرورت است؛ بهویژه در جنگهای داخلی؛ دوم اینکه، چون اصل آن مبتنیبر ضرورت است، استمرار آن نیز تا زمانی است که این ضرورت وجود دارد.
در طول جنگ نیز انسانیترین رفتار ممکن را با دشمن انجام میدادند که بهجرئت میتوان گفت بسیاری از این رفتارها (مانند آزاد کردن سران فتنه و محاکمه نکردن آنها) هنوز هم در مقررات بینالمللی نتوانسته است جای خود را باز کند.