چکیده:
در عصر گسترش روزافزون اطلاعات و ارتباطات «عصر دانایی» به سر میبریم اهداف آموزشوپرورش در
سطح جهان به خوبی بیانگر این مطلب است که از مهمترین نیازهای هر جامعه تعلیم و تربیت افرادی است
که با اتکا به نیروی اراده و تعقل خویش منطقی بیاندیشد و به جای وابستگی و استفاده از دستاوردهای
اقتصادی و فرهنگی دیگران» خود مولد دانش» فناوری و فرهنگک مناسب برای زندگی مستقل درعصر
دانایی باشند. به همین لحاظ جوامع برای رسیدن به این هدف به آموزش و پرورش نسل آینده خود
میپردازند» بنا براین دستاند رکاران امر تعلیم و تربیت برای بهتر شدن وضعیت آموزشوپرورش همواره به
دنبال بهبود رویکردهای یاددهی - یادگیری می باشند.
سنت مبتنی به رویکرد استنتاج در فلسفه تعلیم و تربیت به بررسی و تبیین ارتباط بین مباحث مربوط به
آموزههای فلسفی (متافیزیکک» معرفت شناسی و ارزش شناسی) و مسائل تعلیم و تربیت (اهداف» محتوا و
روشهای تعلیم و تربیت) میپردازد. در این رویکرد توجه به مبانی معرفت شناسی روش های آموزشی و
یادگیری از اهمیت خاصی برخوردار است. همانطوری که شفلرا اشاره میکند فلسفه تعلیم و تربیت
دلالتهایی را برای تعلیم و تربیت از فلسفه بیرون کشیده است که یکی از دلالتهای آن مربوط به
معرفتشناسی است. روشهای یاددهی- یادگیری تحت تاثیر فرضهای فیلسوف (یا به تعبیر مدرنتر معلم)
نسبت به ماهیت دانستن قرار دارد. آموزش فیزیک دبیرستانی درسالهای اخیربا چالشی مهم روبرو بوده
است وآن نیز افت تحصیلی دانش آموزان بویژه در در فیزیک (۱) و آزمایشگاه دوره متوسطه است. بدیهی
است که مهمترین پرسش دست اندرکاران تعلیم و تربیت به ویژه معلمین این رشته» این است که راهکار
کاهش این مشکل چیست. آیا تغییر روشهای یاد دهی- یا دگیری میتواند بر این امر موثر بوده و مشکل را
کم نماید» مولفین کتابهای فیزیکک دبیرستانی در طی سالهای اخیر اقدام به تغییر کنب دبیرستانی با
رویکردهای جدید نمودهاند و برای آشنایی معلمین نیز کتابهایی را تحت عنوان راهنمای معلم تالیف
خلاصه ماشینی:
بديهي است که مهمترين پرسش دست اندرکاران تعليم و تربيت به ويژه معلمين اين رشته ، اين است که راهکار کاهش اين مشکل چيست ، آيا تغيير روش هاي ياد دهي- يادگيري ميتواند بر اين امر موثر بوده و مشکل را کم نمايد، مولفين کتاب هاي فيزيک دبيرستاني در طي سال هاي اخير اقدام به تغيير کتب دبيرستاني با رويکردهاي جديد نموده اند و براي آشنايي معلمين نيز کتاب هايي را تحت عنوان راهنماي معلم تأليف 1- Schfler(1995) نموده اند.
بررسي اين کتب حاکي از تغيير نگرش مولفين از شيوه هاي انفعالي گذشته به شيوه هاي فعال جديد است ، حال اين سوال مطرح است که در بين شيوه هاي فعال کدام راه کارهاي ياددهي – يادگيري موثر است ؟ و آيا مولفين در ارائه راهکار مناسب در شيوه هاي نوين فعال تدريس در راهنماي تدريس فيزيک به ويژه فيزيک (١) و آزمايشگاه که دانش آموزان داراي مشکل افت تحصيلي هستند، موفق بوده اند؟ بنابراين لازم است که ، پژوهشي در اين خصوص صورت پذيرفته و بر آن اساس استناد نمود.
پرسش هاي پژوهش دلالت هاي مباني معرفت شناسي سازه گرايي شناختي در تدريس فيزيک چيست ؟ آموزش متوسطه بايد بتواند پاسخگوي دو فرآيند مختلف باشد؛ يکي اين که نوجوانان را به کمال و پختگي برساند و ديگر اين که ، به نيازهاي اجتماعي و اقتصادي آنها پاسخ دهد.
آموزش فيزيک به شيوه سازه گرايي به معناي قرار دادن دانش آموز در برابر مسئله است ، به گونه اي که وي با مسئله ارتباط برقرار کند، حل مسئله براي او بايد امري مهم و شخصي شود، بايد مسئله براي دانش آموزان به امري شخصي تبديل شود که حل آن موجب تجربه اي جديد در ارتباط با تجربيات قبلي بوده و حتي موجب بهبود وضعيت زندگي وي گردد.