چکیده:
در اندیشه سهروردی منطق برخلاف سنت ارسطویی طریقیت خود را نسبت به شناخت از دست میدهد و جایگاه منطق به بعد از تحقق حکمت موکول میشود. سنت ارسطویی، تمام دانش آدمی را بجز مبادی شناخت به حیطه شناخت حصولی وارد ساخته و معرفت را امری نظری تلقی میکند؛ اما شیخاشراق با حضوری دانستن شناخت، آن را از حیطه تفکر مفهومی و حصولی بیرون میکشد و شناخت را در گام نخست پیشانظری تصور مینماید. سهروردی حکمت را نخست از طریق شهود بدست میآورد و سپس برای آن برهان اقامه مینماید. وی با چرخشی بنیادین تفکر مفهومی را بر پایه تفکر حضوری استوار میسازد و ساحت حضور را معیار ساحت حصول قرار میدهد و با این تلقی، برخلاف جهت اندیشه ارسطویی قدم برمیدارد و تلقی ارسطویی را مبنی بر اینکه تفکر حصولی معیار هرگونه اندیشه یی است نقض مینماید.
خلاصه ماشینی:
وی با چرخشی بنیادین تفکر مفهومی را بر پایه تفکر حضوری استوار میسازد و ساحت حضور را معیار ساحت حصول قرار میدهد و با این تلقی، برخلاف جهت اندیشه ارسطویی قدم برمیدارد و تلقی ارسطویی را مبنی بر اینکه تفکر حصولی معیار هرگونه اندیشهیی است نقض مینماید.
اما بر مبنای شیخاشراق دو سؤال قابل طرح است: 1) سرنوشت گزارههای بدیهی و ضروری که در حوزه مفاهیم تحقق مییابد چه خواهد شد؟ 2) آیا این گزارهها تنها در محدوده علم حصولی که بعد از علم حضوری واقع میشود قابل اجراست؟ و این قوانین بجهت محدودیت اجرا، در علم حضوری قابل اعمال نیستند؟ سهروردی بر این باور است که اینگونه امور در ساحت دریافت حضوری و شهودی قابل اجرا نیستند؛ زیرا شناخت نظری یک مرتبه بعد از علم حضوری قرار دارد و از اینرو، دریافت حضوری خارج از تفکر مقولی قرار گرفته و معرفتی پیشانظری محسوب میشود.
وی دو اصل «تناقض» و «طرد شق ثالث» را بعنوان اصول اولیهیی معرفی کرد که استوارترین و اصیلترین قوانین اندیشه را مهیا میسازند و بر این باور بود که اصول اولیه خطابردار نیستند (به همین جهت، ابن-عربی خطا را به شهودکننده و کسی که به علم حضوری معلوم را دریافته است، برنمیگرداند و آن را تنها درباره فردی صادق میداند که حکم میکند (ابنعربی، بیتا: 1/ 214؛ Code, 1386: 344)، بلکه پایه صدق گزارههای معرفتی و فلسفی میباشند؛ زیرا معارف نخستین و مبادی اولیه اگر خطاپذیر باشند زنجیره به هم پیوسته دانش، یا به تسلسل میانجامد و یا به دور ختم میشود و انسان در سلسله بیپایان تصورات و تصدیقات سرگردان شده و به هیچ معرفت کامل و یقینی دست نمییابد.