چکیده:
احمد صبحی منصور در ردیف قرآنیون معاصر و تاثیرگذار در این عرصه به شمار میآید که قرآنبسندگی مبنای اصلی گرایشات آنها محسوب میشود. ایشان با استناد به برخی از آیات قرآن تلاش میکند تا جایگاه پیامبر در غیر از شان ابلاغ و نیز کارکرد سنت در تمامیحوزههای دینی را از اعتبار ساقط نماید. نگارندگان این پژوهش پس از بیان بخشی از آراء صبحی منصور و استدلالهای وی، با استناد به آیات متعدد قرآن و با شیوه دادهپردازی کتابخانهای و روش تحلیل محتوا، کفایت قرآن برای مصدریت تشریع، تحدید گستره عصمت، حصر رسالت در تبلیغ، و عدم اعتبار سنت پیامبر خدا را که از جمله مبانی فکری صبحی منصور است، مورد نقد و بررسی قرار داده و در نهایت به این نتیجه میرسند که آراء و اندیشه-های بنیادین صبحی منصور در حوزة قرآن و سنت پیامبر جامعنگرانه نبوده و ایشان با آیات قرآن برخورد گزینشی نموده و به سیاق و روش تفسیری مورد قبول خود(روش تفسیر قرآن به قرآن) و نیز لوازم کلام خویش توجه نکرده است و در برخی موارد دچار تعارض و تناقض در گفتار شده است.
خلاصه ماشینی:
نگارندگان این پژوهش پس از بیان بخشی از آراء صبحی منصور و استدلال های وی، با استناد به آیات متعدد قرآن و با شیوه داده پردازی کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا، کفایت قرآن برای مصدریت تشریع ، تحدید گستره عصمت ، حصر رسالت در تبلیغ ، و عدم اعتبار سنت پیامبر خدا را که از جمله مبانی فکری صبحی منصور است ، مورد نقد و بررسی قرار داده و در نهایت به این نتیجه میرسند که آراء و اندیشه -های بنیادین صبحی منصور در حوزٔە قرآن و سنت پیامبر جامع نگرانه نبوده و ایشان با آیات قرآن برخورد گزینشی نموده و به سیاق و روش تفسیری مورد قبول خود(روش تفسیر قرآن به قرآن ) و نیز لوازم کلام خویش توجه نکرده است و در برخی موارد دچار تعارض و تناقض در گفتار شده است .
به طور مجزا میتوان اشکالات این مبنا را در موارد زیر خلاصه کرد: اشکال اول : تعارض با آیۀ ٤٤ سوره نحل بر اساس آیۀ ٤٤ سوره نحل « أنزلنا إلیک الذکر لتبین للناس ما نزل إلیهم » یکی از شئون مهم پیامبر خدا تبیین قرآن است که به فرموده برخی مفسران این آیه بر حجیت قول رسول خدا دلالت دارد آن هم در بیان آیات قرآن و تفسیر آن ، چه آن آیاتی که نسبت به مدلول خود صراحت دارند و چه آنهایی که ظهور دارند، و چه آنهایی که متشابهند، و چه آنهایی که مربوط به اسرار الهی هستند، بیان و تفسیر رسول خدا در همه آنها حجت است (طباطبایی،١٤١٧ق ، ج ١٢، ص ٢٦١) و این تبیین در تمام آیات قرآن جاری و ساری است (فخررازی، ١٤٢٠ق ، ص ٢١٢).