چکیده:
کنایه بیانی زیبا و هنرمندانه و غیر صریح از موضوعات مختلف است که شعرا و نویسندگان از آن به عنوان فنی لطیف در بیان مقاصد و مضامین خود استفاده میکنند. به دلیل استفاده گسترده شاعران و نویسندگان فارسی زبان از کنایات، جمع آوری و تحلیل و تفسیر آنها کاری ضروری و شایسته است. آقای حسن انوری و همکارانشان کوشیدهاند در کتابی با عنوان «فرهنگ کنایات سخن» این مهم را به انجام برسانند؛ در این مقاله، کتاب «فرهنگ کنایات» نوشته آقای حسن انوری مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. این کتاب را انتشارات سخن در 2 جلد و 1783 صفحه منتشر کردهاست. پس از مطالعه فرهنگ مذکور و بررسی و تحلیل موضوعات مختلف مرتبط با آن، ساختار کتاب به صورت اجمالی معرفی شدهاست، پس از آن، محتوای کتاب تحلیل و ارزیابی شدهاست و در نهایت این نتیجه حاصل شد که از آنجا که این فرهنگ برگرفته از فرهنگ بزرگ سخن است، غیر از کنایه، مدخلهای غیر مرتبط چندی با آن آمیخته شده، همچنین اشکالات و ابهامهایی چند به آن راه یافته است. از این رو با بررسی و طبقه بندی اشکالات، برخی از مهمترین اشکالات راه یافته به آن تبیین شدهاست؛ و در نهایت با بررسی جمیع جهات، به این نتیجه رسیدیم که به منظور تهیه فرهنگی پیراسته و شایسته ضروری است این کتاب به صورت جدی ویرایش شود و اشکالات و ناراستیهای آن اصلاح شود.
The ability of Persian language with its cultural contexts made many Persian words and expressions have different meanings and functions under different situations. Expressing the metonymy of various phrases and expressions in Persian language is one of these functions. For this reason, metonymy has been always considered by linguists, poets, and authors part of the language and culture of any society. Metonymy is the beautiful, artistic, and implicit expression of different topics used by poets and authors as a subtle technique in expressing their purposes. Due to the extensive use of metonymy by Persian poets and authors, the collection, analysis and interpretation of metonymy is a critical and competent task. Hassan Anwari and his colleagues complied and published a dictionary called “Sokhan Dictionary of Metonymy” which is analyzed in this study.
خلاصه ماشینی:
پـس از مطالعـه فرهنـگ مذکور و بررسی و تحلیل موضوعات مختلف مـرتبط بـا آن ، سـاختار کتـاب بـه صـورت اجمالی معرفی شده است ، پس از آن ، محتوای کتـاب تحلیـل و ارزیـابی شـده اسـت و در نهایت این نتیجه حاصل شد که از آنجا که این فرهنگ برگرفتـه از فرهنـگ بـزرگ سـخن است ،غیر از کنایه ، مدخل های غیر مرتبط چندی با آن آمیخته شده ، همچنـین اشـکالات و ابهام هایی چند به آن راه یافته است .
» (فرشـیدورد ١٣٧٨ ج ٢: ٦٤٩)؛ از این روی جمع آوری فرهنگی با عنوان فرهنگ کنایات که همه مدخل هـای آن پیش از این بارها در فرهنگ های مختلف ذکر شده اسـت ،چه جایگـاهی دارد و نویسـنده بـه کدام هدف نرسیده ی دیگران دست مییابد؟ این در حالی است که انتظار میرفـت نویسـنده ضمن بحث در این خصوص ،فرهنگی فراهم میآورد که با دیگر فرهنگ هایی کـه تـا کنـون منتشر شده اند تفاوت داشته باشد.
نکته جالب توجه دیگر این که نویسنده در متن فرهنـگ بـه همـان شـیوه ابـداعی خود نیز وفادار نبوده است و بارها از آن تخطی کرده اسـت .
» (همان ص ١٠٩٣) همان گونه که میبینیم مدخل هـای ذکـر شـده بـه هـیچ روی در ردیـف کنایات قرار نمیگیرند و تنها واژه ها را معنی کـرده اسـت کـه جـای آن در فرهنـگ کنایـات نیســت .
نویسنده گاه مدخلی را در ردیف کنایات وارد کرده اسـت کـه بـه هـیچ روی در ردیـف کنایات قرار نمیگیرد؛ نکته جالب تر در مورد این گونه مدخل ها ایـن کـه توضـیحات ارائـه شده برای آنها نیز نادرست و غیر مستند است از آن جمله میتوان به مـدخل «نیوشـا» اشـاره کرد.