چکیده:
هدف پژوهش پیش رو، مطالعه و بررسی و صورتبندی معنا و مفهوم «می» بعنوان یک مفهوم بنیادین در ادبیات غنایی فارسی با تمرکز بر مهمترین دگرگونیهای آن در اشعار رودکی، سنایی، نظامی، عطار، مولوی و حافظ است. همانگونه که ساختارگرایی به نشانه - معناشناسی گفتمانی تحول مییابد،،این پژوهش نخست با تاکید بر دیدگاه ساختارگرایی، سیر تطور مفهوم «می» را براساس روابط همنشینی، جانشینی و تقابل واکاویده است و سپس با بهره گیری از نشانه - معناشناسی گفتمانی به مرزهای معنایی میپردازد تا از این رهگذر، با نگاهی تازهتر فرایند دگرگونی «می» و میگساری را در گذر تاریخ شعر فارسی نشان دهد. دلیل در نظر گرفتن چنین پیوستاری از بررسی واژه ها تا کاوش گفتمانی در بررسی «می» آن است که اینگونه مفاهیم بنیادین صرفا واژه هایی نیستند که برای نامگذاری و ارجاع صرف بکار روند؛ بلکه در سیر تطور خود به کلیتی پیچیده و مدلولهایی شناور تبدیل شده اند و به مثابه کلیدواژه یا نامی فشرده، پیوند عمیقی با تجربه زیسته شاعر و بستر فرهنگی و اجتماعی زمانه او دارند و بر پیوستاری از مرزهای معنایی از دلالت ارجاعی تا دلالت تعاملی و در نهایت ذوب شدگی در تطور هستند.
The present study aims to investigate the concept of wine (Mey in Persian) as a fundamental concept in Persian lyric literature focusing on the most important transformations in the poems of Rudaki, Sanaie, Nezami, Atar, Molavi, and Hafez. As discourse semiotics is studied within the evolution of structuralism, this study, with an emphasis on the structuralism view, first investigates the evolution of Mey based on the syntagmatic, paradigmatic and contrastive relations and then using discourse semiotics, it deals with the meaning boundaries to show the evolution path of Mey as one of the most fundamental concepts in Persian lyric poetry. The reason for considering such a continuum in the investigation of Mey (from word study to discourse analysis) is that such fundamental concepts are not merely the words which are used only for naming and referencing, but they change into a complicated integration and floating signifier and have a profound connection with the poet's lived discourse. They are on a continuum from meaning boundaries of reference to the interactive and ultimately to the melting in evolution.
خلاصه ماشینی:
همانگونه که ساختارگرایی به نشانه - معناشناسی گفتمانی تحول مییابد،،این پژوهش نخست با تأکید بر دیدگاه ساختارگرایی، سیر تطوّر مفهوم «می» را براساس روابط همنشینی، جانشینی و تقابل واکاویده است و سپس با بهره گیری از نشانه - معناشناسی گفتمانی به مرزهای معنایی میپردازد تا از این رهگذر، با نگاهی تازه تر فرایند دگرگونی «می» و میگساری را در گذر تاریخ شعر فارسی نشان دهد.
دلیل در نظر گرفتن چنین پیوستاری از بررسی واژه ها تا کاوش گفتمانی در بررسی «می» آن است که اینگونه مفاهیم بنیادین صرفاً واژه هایی نیستند که برای نامگذاری و ارجاع صرف بکار روند؛ بلکه در سیر تطوّر خود به کلیتی پیچیده و مدلولهایی شناور تبدیل شده اند و به مثابه کلیدواژه یا نامی فشرده ، پیوند عمیقی با تجربۀ زیستۀ شاعر و بستر فرهنگی و اجتماعی زمانۀ او دارند و بر پیوستاری از مرزهای معنایی از دلالت ارجاعی تا دلالت تعاملی و در نهایت ذوب شدگی در تطوّر هستند.
پورجوادی (١٣٧٠) چگونگی انتقال دو مفهوم بنیادین عشق و میگساری از شعر غنایی به شعر صوفیانه را در کتاب بادة عشق (سیر تاریخی معنای عرفانی باده در شعر فارسی) به تفصیل بررسی کرده و اعتراض هجویری و پاسخ ابوحامد غزالی را آورده که چون صوفیه از این الفاظ ، فهم معانی دیگری میکرده اند، آن را چیزی متفاوت با شراب معمولی دانسته و کاربرد آن را مباح میدانسته اند پژوهش اکرمی و عابدی (١٣٨٤) ضمن بررسی سیر تطوّر باده ، به مقایسۀ باده در ادبیات کلاسیک و ادبیات معاصر (بعد از سال ١٣٤٢) پرداخته اند و نشان میدهند که «می» در ادبیات متعهد معاصر تنها صبغۀ مادی و تجسم ظاهری ندارد و گاه نشان تجرید و توحید در آن دیده میشود.