چکیده:
ژئوپليتيكي شدن تشيع پس از انقلاب اسلامي و در پي آن، گسترش نقش و عملكرد ايران در روابط بين الملل خاورميانه، تشيع به يكي از عوامل مهم و تأثيرگذار دنياي ژئوپليتيك تبديل شد. تشكيل يك حكومت شيعي با رهبري علماي ديني در كشوري بزرگ و با اكثريت شيعه، هرگز درگذشته روي نداده بود. بهاینترتیب، انقلاب ايران كانون توجه اي براي زنده كردن و رواج هويت ديني شيعيان و حتّي در نگاهي کلیتر، هويت ديني مسلمانان پديد آورد و موجب ظهور دولتها و جنبشهای شیعی در منطقه خاورمیانه گردید که در پی آن موازنه قدرت در این منطقه را دگرگون یا به عبارتی متحول ساخت که نتیجه آن افزایش قدرت و نفوذ شیعیان در تحولات منطقه است. براین اساس تبيين اين تحولات در چارچوب ژئوپليتيك شيعه، موضوع مورد بحث اين مقاله است.
Shi'ism's Geopoliticalization After the Islamic Revolution, and the subsequent expansion of Iran's role and function in international relations in the Middle East, Shi'ism became one of the most important and influential factors in the geopolitical world. The formation of a Shiite government led by religious scholars in a large, Shiite-majority country has never happened in the past. Thus, the Iranian revolution created a focus on reviving and popularizing the Shiite religious identity, and even more generally, the Muslim religious identity, and led to the emergence of Shiite governments and movements in the Middle East that changed or changed the balance of power in the region. The phrase has evolved to increase the power and influence of Shiites in the region. Therefore, explaining these developments in the context of Shiite geopolitics is the subject of this article.
خلاصه ماشینی:
به واقع ، در اثر اين رخدادهاي متعدد و پس ازآن بود که تشيع به يکي از عوامل مهم و تأثيرگذار دنياي ژئوپليتيک تبديل شد به طوري که با انقلاب اسلامي، پتانسيل نهفته در مذهب تشيع شکوفا شد و اين مذهب در کشور بزرگي مثل ايران به قدرت سياسي دست يافت ، کشوري که از يک سو به دليل موقعيت منحصربه فرد جغرافيايي و ژئوپليتيک در آسياي جنوب غربي و نيز داشتن ذخاير عظيم انرژي فسيلي در منطقه ي خليج فارس و درياي خزر، دنيا به آن چشم دوخته است (نوال ، ١٣٨٢: ٥٦).
نقش آفريني مذهب در سياست و پيوند خوردن آن با مفهوم قدرت ، تنها امري مربوط به زمان حال و مذهب شيعه نيست درحالي که گلاسنر نيز به نقش مذهب در پديده هاي سياسي اشاره مي کند و برخي از موارد آن را برمي شمارد: ظهور ايرلند به دليل وجود دو مذهب کاتوليک و پروتستان ، سوريه به سبب وجود مسلمانان و مسيحيان ، هند به دليل وجود دو مذهب اسلام و هندو، فلسطين به واسطه ي وجود يهوديان و مسلمانان ، نمونه هايي هستند که نقش آفريني مذهب در آن ها نمايان است ، از سوي ديگر اهميت عامل دين و مذهب در برخي از مناطق مذکور به اندازه اي بود که موجب تجزيه ي همه جانبه و از بين رفتن اتحاد ملي شد.