چکیده:
مبحث حرکت یکی از مباحث پیچیده و همیشگی تاریخ فلسفه است و مباحث مختلفی در باب مفهوم و هستی آن مطرح شده است. پرسش اساسی در باب حرکت، به وجود و تحقق آن مربوط میشود. در تاریخ فلسفه اسلامی در باب هستی و نحوة تحقق حرکت، دو مبحث شکل گرفته است؛ حرکت توسطیه و حرکت قطعیه. تأکید ابن سینا بر این بوده که مطابق مبانی علم طبیعی و فلسفی خود، هستی حرکت را بگونه یی تبیین نماید که از اشکالات مخالفان وجودِ حرکت بدور باشد. بهمین منظور، او اتصال و امتدادِ دارای اجزاء را به متن حرکت راه نداده و به حرکت توسطیه بسیط معتقد شده و اتصال دارای اجزاء پیوسته و باقرار (حرکت قطعیه) را به عالم ذهن و خیال مرتبط دانسته است. این دیدگاه ابن سینا بعدها مورد نقد، تحلیل و توجیههای مختلف قرار گرفت و با ورود به قلمرو حکمت متعالیه، رنگ و چهره یی متفاوت بخود گرفت. در حکمت متعالیه حرکت توسطیه و قطعیه، دو اعتبار عقلی از هویتِ تدریجیِ وجود سیلانی قلمداد شدهاند. تحلیل دقیق و موشکافانه نظر ابن سینا و ملاصدرا در اینباره و معانی مختلف حرکت توسطیه و قطعیه، موضوع اصلی مقاله حاضر است. بدون تردید، احصای معانی مختلف این دو اصطلاح و تفکیک بحث فیزیکی و متافیزیکی آن، روشنگر بسیاری از مناقشات و مجادلات در اینباره خواهد بود.
Ibn Sina's and Mulla Sadra's use of traversal & cutting movement led to ambiguity in the movement existance. In this research, in order to eliminate this ambiguity, we have addressed the following: One, Ibn Sina's arguments for introducing two definite meanings of motion, which are the responses to the bugs inflicted on the existence of motion and the reason for the very nature of motion; His arrangements have been explained in that they are the separation of the first perfection from the second, as well as the separation of the connection from the movement. After answering the problems raised by Ibn Sina's point of view it is clear that Mulla Sadra has succeeded in completing Ibn Sina's method by bringing forward the discussion of the Transcendent Philosophy, but Mulla Sadra has not explicitly proved the existence of a definite existence by justifying it on the basis of the principiality of existence
خلاصه ماشینی:
یکی از مسائلی که در ابتدای بحث از توسطیه یا قطعیه بودن حرکت، پرداختن به آن لازم است، اینست که انگیزههای ابنسینا در مطرح نمودن چنین تفکیکی چه بوده و اساساً محل نزاع در این بحث، چیست؟ تقریر محل نزاع و دواعی بحث از حرکت توسطیه و قطعیه متکلمان مسلمان بر اساسِ پیشفرضهای موجود در اشکالات زنون، یعنی فرضِ متصل بودن حرکت، و همچنین این فرض که امر متصل قابلیت تقسیمپذیری بالفعل و نامحدود را دارد، اشکالاتی بر موجودیت حرکت بعنوان امتدادی متصل و متصرّم وارد نمودهاند، به این بیان که: حرکت بعنوان امری متصل، در هر آنِ مفروض، جزئی سابق یا منقضی و جزئی لاحق دارد و هر دو جزء، معدوم هستند، زیرا جزء گذشته منقضی شده و جزء آینده هنوز موجود نشده است، پس حرکت، موجود نیست.
بنابرین هدف ابنسینا در اِعراض از اشکالات زنون یا متکلمان برآورده میشود، زیرا شیخالرئیس تبیین نمود که وجودِ بالفعلِ امتداد متصلِ حرکت، برخلاف یک امتداد متصل و قار، بگونهیی نیست که بتوان برای آن اجزائی فرض نمود، بنحوی که متحرک با آنها نسبتی بالفعل، مانند ورود به یکی و خروج از دیگری، داشته باشد؛ به بیان دیگر، چنین فرضهایی به امتداد قارّ حرکت (قطعیه قارّ) ـ که در ذهن مستقر است ـ مربوط میشود.
دلیل دیگری که برای این عدم صراحت میتوان بیان نمود اینست که وقتی ملاصدرا قطعیه را موجود تلقی میکند، در ظاهر، امری را در مقابل توسطیه در نظر ابنسینا قرار میدهد، ولی در واقع چنین نیست.