چکیده:
مضمونآفرینی فرایندی است که در آن نکتة باریک، خیال دقیق، نازکبینی و صورت تازه از معنی آفریده شده باشد که مهمترین ویژگی شعر فارسی از قرن نهم به بعد تا سبک معروف به هندی است. مضمون مقولهایست ساختاری و مربوط به فرم و ظرفیتهای زبانی و عامل شکلگیری مضمون، قدرت تداعی شاعراز رهگذر شباهتها، مجاورت و تضادهاست. کلیم کاشانی شاعر مضمونآفرین سبک هندی، با برخورداری از نگاهی ژرف و باریکبینانه به دنیای پیرامون خویش اشیا را با روشی متفاوت به کار میگیرد و با توجّه به عینیّتها، اصول کلی و تصاویر خیالی و نیز کاربرد یک یا چند شگرد مضمون ساز به آفرینش مضامین تازه دست میزند و به شکل غیر مستقیم به بیان حالات نفسانی ناب خود میپردازد. در این پژوهش برای دستیابی به شگردهای مضمون سازی با اشیا و بررسی زاویة دید شاعر، شمع به عنوان یکی از عناصر مضمونساز در غزلیات کلیم مورد مطالعه قرار گرفت و مشخص شد که در میان شگردهای مختلف مضمون آفرینی «اسلوب معادله» پربسامدترین روش به کار رفته است که شاید بتوان دلیل وجود این بسامد چشمگیر را به آمیختگی میان شاعران و عوام نسبت داد عاملی که انگیزة همه فهم بودن را در شاعران صفویّه تقویت کرده است.
Theme development is a process in which a narrow point, a precise mindset, a subtlety, and a fresh form of meaning are created, which is the most important feature of Persian poetry from the ninth century up to the age of “Indian Style”. Theme is a structural category related to the linguistic form and capacities; and the cause of theme development is the poet’s power of association through similarities, proximity and contradictions. Kalim Kashani, an Indian-style theme-developing poet, enjoying a deep and thorough look at the world around him, uses the objects/motifs in a different way; develops new themes in accordance with objectivities, general principles and abstract imagery, and the use of one or more theme-developing techniques, indirectly expressing his pure internal mindsets. In this study, for the purpose of exploring the techniques of theme-development with objects/motifs and studying the poet’s the angle of view, “candle” was studied as one theme-developing element/motif in his sonnets. It was determined that among the various techniques of theme development, the “equation model” was the most frequently used method. This significant frequency may be attributed to the socializing, or “mingling” of poets and common people, which has reinforced the universality and accessibility of Safavid-era poets.
خلاصه ماشینی:
١- کليم کاشاني در غزليات خود از چه زاويه اي به اشيا مـينگـرد کـه باعـث خلـق مضـامين ميشود؟ ٢- کليم چگونه با داشتن نگاهي باريک بينانه و منحصر بفرد مضامين تـازه و غالبـا جـذاب از آنها ميآفريند؟ که در پي پاسخگويي به اين پرسش ها، غزليات کليم مورد مطالعه قـرار گرفـت و بـا توجـه بـه اينکه وي در غزليات خود پديدة شمع را بيشتر از اشيا ديگر بکار برده و بـه مضـمون سـازي بـا آنها پرداخته است و موضوع اصلي پژوهش نيز مضمون سازي با شمع بوده به بررسي شيوه هاي مضمون سازي با «شمع » پرداخته شد و بايد گفت که تاکنون پژوهشي با چنين رويکرد بـرروي اشيا بخصوص اين پديده صورت نگرفته که دستيابي به نتايجي تازه و متفـاوت کـه از بررسـي اشعار شاعر حاصل مي شود ضرورت چنين پژوهشي را بيش از پيش نمايان ميسـازد پژوهشـي که کيفيت خيال شاعر و دقت او نسبت به دنياي اطرافش را روشن ميسازد تا گشايشي باشد بر روي آشنايي با دنياي دروني شاعر و شدت علاقه اش به مضمون آفريني.
٥-ناصرالدين شاه حسيني و رضا برزويي درسال (١٣٩٣)مقاله اي را تحت عنوان نقد و بررسي موتيف ، ساختار و مضمون در اسلوب معادله هاي غزليات کليم کاشاني به روش تحليلي انجام داده که پس از بررسي به اين نتيجه رسيده که اسلوب معادله هاي خاص و ابداعي وي به شعرش تشخص داده و باعث شده که اشعارش از شاعران همعصرش ممتازگردد و به عنوان شاعري صاحب سبک و سرآمد شناخته شود و اين امر ناشي ازچند دليل وخصيصه است که يکي از آنها خيال بندي کليم به مضمون سازيهايي است که از رهگذر اسلوب معادله و برپايۀ مکان تصويري و تداعي موتيفها درمحوريت خيال آفريني خود قرار داده و ضمن آنکه اسلوب معادله در شعرش از بسامد بالائي برخورداراست ساختارهاي تازه اي نيز برآن منظور کرده وتوانسته مضامين مختلفي را ارائه دهد.