چکیده:
ابوالفضل قاضی، استاد حقوق اساسی دانشگاه تهران، با تدوین رساله حقوق اساسی و نهادهای سیاسی و ترجمه دو اثر از موریس دوورژه با عنوان اصول علم سیاست و جامعهشناسیسیاسی، راه متمایزی را نسبت به استادان پیشین حقوق اساسی در ایران آغاز کرد؛ بدینترتیب کوشش قاضی در گسست با آثار پیشینیان بود. در این راه نو رابطه میان حقوق اساسی و علوم سیاسی نمایان بود؛ بهویژه او روی بحث دشواری مانند حقوق اساسی نانوشته انگشت گذاشت و در جایجای اثر خود بر آن تأکید کرد. اگرچه راه قاضی تحت تأثیر موریس دوورژه بود، در مباحثی فاصله خود را با او حفظ کرد. روششناسی دوورژه در حقوق اساسی و درهم آمیختن مرزهای آن با علوم اجتماعی، انتقادهای بسیاری را در محافل حقوق اساسی فرانسه در پی داشت. قاضی از این معایبِ رویکرد دوورژه غفلت کرده بود و ازاینرو راه مخاطرهآمیزی پیش پای حقوق اساسی ایران گذاشت؛ هرچند کوشید مفهوم حقوق اساسی نانوشته را وارد نظریه حقوق اساسی ایران کند. امروز پس از سه دهه از تدوین رساله قاضی در حقوق اساسی تلاش او به بازبینی نیاز دارد تا نظریه حقوق اساسی بتواند با طرح دوباره موضع او در چنین بحثی را تجدید کند. حقوق اساسی ایران با نقد و بررسی آثار گذشتگان خواهد توانست تا چیزی بر سنت مشروطهخواهی بیفزاید.
The late Abolfazl Qazi, a professor of constitutional law at Tehran University, started a different path compared to his former counterparts through compiling constitution and political institution treatises. He translated two major works of Maurice Duverger known as Introduction a la politique (1964) and Sociologie de la politique (1973). Hence, Qazi's works were discrete from the works of others. In his new path, the relationship between constitutional law and political sciences were clear. He especially accentuated the complicated issue of an unwritten constitution. While being influenced by Maurice Duverger, Qazi maintained a distance in some issues. Duverger's methodology in constitutional law and combining its territories with social studies provoked criticism in French constitutional circles. Neglecting the drawbacks of Duverger's approach, Qazi put a perilous way in Iranian constitutional law, while trying to initiate the concept of an unwritten constitution in Iranian constitutional law theory. After three decades of compiling Qazi's treatise in constitutional law, his efforts need to be reviewed so that constitutional law theory would be able to renew such an issue through reviewing his viewpoints. Through criticizing and reviewing previous works, Iranian constitutional law is able to add up to constitutionalism tradition
خلاصه ماشینی:
بدين ترتيب نتوانست از يک سو راهي به سوي تحول حقوق اساسي باز کند و از سوي ديگر او نمونه و مثالي از اعمال روش دوورژه بر يکي از مصاديق حقوق اساسي ايران به دست نداد؛ يعني او يکي از موضوعات حقوق اساسي ايران را ذيل اين روش بررسي نکرد تا نشان دهد وقتي يک موضوع حقوق اساسي ايران در پيوند با علوم سياسي ديده شود، چه ابعاد و زوايايي از آن آشکار ميشود که پيشتر با تکيه صرف بر ابزارها و مفاهيم حقوق اساسي چنين زوايايي ديده نمي شد؛ از اين حيث قاضي نتوانست محققان حقوق اساسي ايران را براي گام نهادن در اين راه راهنمايي و دلالت کند و ازاين رو به نظر ميرسد توجه او به حقوق اساسي نانوشته از بيان برخي مفاهيم و کليات فراتر نرفت .
قاضي ذيل نخستين مقوله و در بحث از «پيدايش اصطلاح » حقوق اساسي و سپس نهادهاي سياسي روش و رويکرد خود به حقوق اساسي را، در ادامه توسعه و رواج چنين ديدگاهي، توضيح ميدهد؛ او تفاوت ديدگاه کلاسيک و نهادهاي سياسي را اين گونه بيان مي کند: «اگر حقوق اساسي در معناي کلاسيک آن مطمح نظر باشد و تنها به بررسي متون يا عرف لازم الاجرا و خلاصه پديده هاي سياسي از نظرگاه حقوقي صرف بپردازد، نهادهاي سياسي، پديده هاي سياسي وسيع تر از قواعد مندرج و مدون قانوني و خارج از آن ها را نيز مطالعه ميکند.