چکیده:
پس از استیلای عربها بر ایران و فروکش پایداریهای محلی، از سده دوم هجری ایرانیان جنبشهایی را علیه زمامداران عرب برپا کردند که به باور عدهای از پژوهشگران، هدف رهبران آن، دستیابی به استقلال ایران و احیاء دین زرتشتی بود. حال، پرسش پژوهش حاضر این است که اگر این قیامها با انگیزه ملی و از سر وطندوستی و استقلالخواهی بود، موبدان که حافظان دین زرتشت و فرهنگ و آداب ایرانی در غیاب شاه بودند، چه عکسالعملی به این قیامها داشتند؟ این پژوهش نشان داد که جنبشهای ایرانیان، بیشتر جنبه اجتماعی و اقتصادی داشت و اغلب برپاکنندگان و شرکتکنندگان، از موالی و پیروان فِرَق زرتشتی از جمله بهآفریدیه و خرمدینی (نومزدکیان) و بعضا با عقاید التقاطیای بودند که موبدان، آنان را به سبب ایجاد بدعت در دین، کفرآمیز و با از بین بردن اتحاد و انسجام داخلی برای جامعه زرتشتی، زیانمند و خطرناک میدانستند؛ از اینرو ضمن اعلام بیزاری و همراهی نکردن، به مقابله با آنان نیز برخاستند.
After the eighth century AD., following the Arab conquest of Iran and the decline of local stability, some the Iranians rose against the Arab rulers. According to some scholars, the purpose of the leaders was to achieve Iranian independence and restore the Zoroastrian religion. If these uprisings were nationally motivated and patriotic, how would the clerics, who were the custodians of the Zoroastrian religion and Iranian culture and customs in the absence of the Shah, react to these uprisings? This study shows that the Iranian movements had more social and economic aspects; their founders and participants were mostly the followers of Zoroastrian sects such as BehAfridiyeh and Khorramdini (Nomzdakian). They sometimes had eclectic beliefs that their clerics considered heretical and dangerous for the Zoroastrian community. The clerics considered these beliefs as heresy, which destroys Zoroastrian unity and cohesion, so they didn't support and even opposed these movements.
خلاصه ماشینی:
حال ، پرسش پژوهش حاضر این است که اگر این قیام ها با انگیزه ملی و از سر وطن دوستی و استقلال خواهی بود، موبدان که حافظان دین زرتشت و فرهنگ و آداب ایرانی در غیاب شاه بودند، چه عکس العملی به این قیام ها داشتند؟ این پژوهش نشان داد که جنبش های ایرانیان ، بیشتر جنبه اجتماعی و اقتصادی داشت و اغلب برپاکنندگان و شرکت کنندگان ، از موالی و پیروانِ فرَق زرتشتی از جمله به آفریدیه و خرم دینی (نومزدکیان ) و بعضا با عقاید التقاطی ای بودند که موبدان ، آنان را به سبب ایجاد بدعت در دین ، کفرآمیز و با از بین بردن اتحاد و انسجام داخلی برای جامعه زرتشتی، زیان مند و خطرناک میدانستند؛ از این رو ضمن اعلام بیزاری و همراهی نکردن ، به مقابله با آنان نیز برخاستند.
افزون بر آثار مذکور، نبئی، ابوالفضل ، نهضت های سیاسی مذهبی در تاریخ ایران از صدر اسـلام تـا عصـر صفوی، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، ١٣٧٦، ٥٠؛ ممـتحن ، حسـینعلی، نهضـت شـعوبیه جنبش ملی ایرانیان در برابر خلافت اموی و عباسی، تهران : شرکت سهامی کتاب های جیبـی ، ١٣٥٤، ١٥٧؛ چلونگر، محمد علی و محمد نبی غضنفری ، «ماهیت دینی و ترکیب اجتماعی جنبش های ایرانی در قرون نخستین اسلامی »، کارنامه تاریخ ، شماره ٣، بهار ١٣٩٤، ١٥-,٤٤ موبدان زرتشتیای که در غیاب شاه و بزرگان ایرانی ، رهبری ایرانیان و به دینان را در امور دینی برعهده داشتند و حفاظت از دین زرتشتی و میراث فرهنگی ایران از جمله وظایف ایشان بود، چه عکس العملی به جنبش های ایرانی داشتند؟ و با جنبش های مذکور چگونه برخورد کردند؟ این پرسش در تحقیقات جدید مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است ، اما تنها به چند جنبش ، آن هم بسیار مختصر و کوتاه توجه کرده اند.