چکیده:
پیدایش جنبشهای سلفی در دهههای اخیر پرسشهایی در حوزههای سیاسی، اجتماعی و فکری برانگیخته است. ایدئولوژی مطرح شده از سوی رهبران این گروهها، مبتنی بر بازگشت به اسلام راستین، موجب پرسش و جستوجو در باب نسبت میان اندیشۀ این گروهها با دین اسلام و کتاب و سنت پیامبر اکرم(ص) گردیده است. در این مقاله، عقاید این گروهها ریشه یابی و تبارشناسی خواهد شد و تا حدی به زمینههای بروز این اندیشهها نیز میپردازیم. گرچه ریشههای سلفیگری را به دوران صدر اسلام باز میگردانند، در مجموع این طرز فکر و عمل، زیر سایۀ اندیشههای ابنتیمیه قرار دارد. این مقاله، به روش توصیفی و تحلیلی تنظیم و در آن تنها به نمونههایی از جریانهای سلفی در سالیان متأخر اشاره شده است. از میان اندیشههای مؤثر در شکلگیری سلفیگری، تنها به بررسی آراء مودودی و سیدقطب به اختصار پرداختهایم.
The rise of Salafist movements in recent decades suggests inquiries into the political, social, and intellectual aspects. The ideology put forward by the leaders of these groups is based on a return to veritable Islam. The relationship between these groups' ideology and Islam, the book and tradition of the Holy Prophet is a matter of question. This article seeks to trace the origins and genealogy of these ideas and the contexts of their emergence. The findings show that although the roots of Salafism go back to the early days of Islam, under the influence of Ibn Taymiyyah's thoughts. The ideology reproduced when Islamic civilization was in weakness, which led to the creation of Salafism. The article is about two case studies: Maududi and Sayyid Qutb.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله ، مسألۀ اصلی این است که عقاید و باورهای گروههای سلفی جهادی در عصر حاضر از کجا ریشه می گیرد و چه بنیادهایی دارد؟ همچنین آبشخور اصلی ایدئولوژی این گروه های تکفیری در آراء کدام یک از اندیشمندان و جریان های فکری معاصر است ؟ در این راه ، نگارندگان ضمن اشاره به ریشۀ اندیشه های سلفی در تاریخ ، به ویژه رویکردهای اصحاب حدیث و نیز نقش مهم ابن تیمیه در سده های میانی برای پایه گذاری و صورتبندی سلفی گری ، از مبانی فکری وهابیت در جزیرة العرب ، سنوسیه در آفریقا و مهدویه در سودان سخن به میان می آورند و در ادامه به معرفی نمونه هایی از جریان سلفی جدید در نیمۀ دوم قرن بیستم در مصر میپردازند و در این میان ، بر نقش بسزای ابوالاعلی مودودی و سیدقطب در پایه ریزی تفکر سلفی جهادی تأکید خواهد شد.
در این میان ، ابن تیمیه ١ در اصلاح جامعه از کژی ها و انحرافات ، برای خویش شأنی قائل بود و بازتولید اندیشه های احمد بن حنبل را مقصد خود قرار داد؛ چندان که کوشش های وی و شاگردش ابن قیم جوزیه توانست مبنای حرکت های سلفی در سدههای بعد و تاریخ معاصر باشد: برخی از رهبران جنبش اصلاح گری مانند محمد عبده ، مودودی ، حسن البناء و رشید رضا وام دار او هستند.