چکیده:
پارچه بافی کاربردهای فراوانی در میان تمامی اقشار جامعه دارد و یکی از پیشروترین و گستردهترین صنایع در بین کشورهای مسلمان، از جمله ایران و هند به شمار میرود. این دو کشور با داشتن ارتباط فرهنگی و هنری در سدههای گذشته، تاثیرات بسیاری در هنرهای مختلف به ویژه هنر پارچه بافی بر یکدیگر داشتهاند. در این پژوهش هنر پارچه بافی تمدن مغولی هند (گورکانی) بررسی گردیده است. محور اصلی این پژوهش، طرحها و نقشهای بافته شده در پارچههای گورکانی است. بر همین اساس ابتدا ویژگی و شیوههای پارچه بافی گورکانی بررسی و سپس با دسته بندی طرحها و نقوش بافته شده به سه گروه نقوش گیاهی، انسانی، حیوانی به دست آمده از پارچهها مورد مطالعه قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
97 شکل پارچه ي مخمل ماخذ: (١٩٨٩ ,Dhamija) شکل پارچه ي زربفت ماخذ: (١٩٩٩ ,Gillow) مخمل ابريشم ايکات با زري دوزي ماخذ: (١٩٩٨ ,Crill) - طرح و نقوش منسوجات هند (گورکاني) تعدادي از طرح و نقش ها در طي چندين قرن ، مشخصه ي منسوجات هندي شده است اين طرح ها براي تزئين به کار رفته اند و وابستگي نمادين بسيار قوي در افسانه ها و قصه هاي هندي دارند.
شکل نقش لچک ترنج بر روي پارچه گورکاني ماخذ: ١٥٢ ,٢٠٠٨ ,Khalili تقسيم بندي شبکه اي در اين گروه ، زمينه ي چارچه به تمامي داراي تقسيم بندي هايي به اشکال مختلفي از قبيل شش ضلعي، لوزي، مربعي، يا شکل هاي ديگر است که درون هر کدام از آن ها تزئيناتي مشابه يا متفاوت به چشم مي خورد.
زمينه اين پارچه به رنگ قرمز لاکي و نقش آن نيز طرح مشبکي است که در هر واحد، نقوش گل شاه عباسي و گل هاي ديگر در بين اسليمي ها قرار گرفته اند.
نقش اسليمي و ختايي بر روي پارچه ، ماخذ: Purdon, 1996,34 112 اين طرح در پارچه گورکاني در ابريشم هاي نقوش - ايراني نيز ديده شده است و در شال هاي کشمير شبکه هاي به صورت سه يا چهار گل تکرار شده است که هندسي درون هر شبکه را پر مي کند.
با توجه به موارد بيان شده و مقايسه تصويري و ساختاري ميان نمونه هاي به جا مانده از منسوجات اين دو دوره به سهولت مي توان مشاهده نمود که صنعت پارچه بافي ايران به تبع آن ، نقوش پارچه ها، مضامين و ترکيب بندي آنها در زمينه هاي مختلف بر هنر و صنعت نساجي هند تاثيرگذار بوده است .