چکیده:
در عصر حاضر سازمانهای آموزشی و پژوهشی اهمیت بسیاری در خلق دانش جامعه دارند و توانمندی و بقای این سازمانها تا حد زیادی به دانشی وابسته است که از فکر منابع انسانی آن سرچشمه میگیرد. این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطهای یادگیری مادامالعمر در رابطه فرهنگسازمانی و رفتار نوآورانه، در معلمان مدارس ابتدایی شهرستان زیرکوه انجام شده است. روش پژوهش به لحاظ ماهیت و هدف، کاربردی و از حیث روش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری مطالعه 100 نفر از معلمان مدارس ابتدایی شهرستان زیرکوه که به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه فرهنگسازمانی دنیسون (2000)، یادگیری مادامالعمر وتزل و همکاران (2010) و رفتار نوآورانه کانتر (1994) استفاده شد. روایی آنها توسط صاحبنظران تائید و پایایی آنها با محاسبه ضرایب آلفای کرونباخ 0/89، 0/88، 0/86 به دست آمد. دادههای پژوهش با استفاده از روشهای آماری تحلیل رگرسیون چند متغیّری و تحلیل مسیر با استفاده از نرمافزار Spss تحلیل گردید. یافتهها حاکی از آن بود که از بین ابعاد فرهنگسازمانی بعد مشارکت (35/21) بیشترین میانگین و بعد سازگاری (32/05) کمترین میانگین را دارد همچنین از بین متغیرهای اصلی متغیر فرهنگسازمانی (132/23) بیشترین میانگین و متغیر رفتار نوآورانه (32/02) کمترین میانگین را دارد. همچنین نتایج گویای آن بود که بین دو متغیر فرهنگسازمانی و یادگیری مادامالعمر معلمان رابطه مثبت و معنیداری را نشان میدهد که بعد مشارکت بیشترین همبستگی و بعد انطباقپذیری کمترین همبستگی را با یادگیری مادامالعمر دارد و یادگیری مادامالعمر پیشبینی کننده فرهنگسازمانی میباشد. همچنین بین دو متغیر فرهنگسازمانی و رفتار نوآورانه معلمان رابطه مثبت و معنیداری را نشان میدهد که بعد ماموریت بیشترین همبستگی و بعد سازگاری کمترین همبستگی را با رفتار نوآورانه دارد و فرهنگسازمانی پیشبینی کننده رفتار نوآورانه میباشد. نتایج تحلیل مسیر خاطر نشان ساخت که فرهنگسازمانی با میانجیگری یادگیری مادامالعمر بر پیشبینی رفتار نوآورانه تاثیر معنادار دارد.