چکیده:
برخی احادیث منقول از امامان معصوم (ع) در ذیل آیات قصه آدم (ع) ناظر بر تاویل آیات هست که این تاویلات در نگاه نخست، بامعنای ظاهری الفاظ آیه معارض به نظر میرسد. این پژوهش راهکارهای برونرفت از این تعارض بدوی را از میان رویکردهای مختلف تفسیری استخراج نموده است. و با روش توصیفی - تحلیلی و انتقادی این راهکارها را بررسی کرده و به این نتایج دستیافته است که 1) راهکار دیدگاه بطنی نگری به دلیل صرفنظر کردن از ظاهر قرآن و استناد بیضابطه به روایات تاویلی نمیتواند گزینه مناسبی برای این برونرفت باشد. 2) راهکار نماد انگاری هم الفاظ قرآن را پوستهای برای معنای تاویلی در روایت در نظر میگیرد که علاوه بر اینکه واقعیت قصه را نفی میکند به دلیل اصالت دادن به تاویل وارده در روایت به اعتبار سنجی روایات از طریق مطابقت با ظاهر قرآن کمکی نمیکند ولی3) با استفاده از روش جری و تطبیق و بهرهگیری از قاعده تطبیق مفهوم بر مصادیق متعدد؛ در روایات تاویلی اسماء تعلیمی، کلمات القائی، عهد آدم (ع)، شجره ممنوعه و هدایت امکان رفع تعارض وجود دارد و روایت نمایان شدن ابلیس به شکل مار از اسرائیلیاتی است که از تورات وارد کتابهای تفسیری ما گشته است.
Some hadiths narrated from the infallible Imams below the verses of the story of Adam refer to the interpretation of the verses, which at first glance, seem to contradict the apparent meaning of the words of the verseThis study has extracted the solutions to this primitive conflict from various interpretive approaches and has examined these solutions by descriptive-analytical and critical methods and has reached the conclusion that the solution of the ventricular view is due to ignoring the appearance of the Qur'an and Unruly citation of interpretive narrations can not be a good option for this exit.The symbolic solution that considers the words of the Qur'an as a shell for the interpretive meaning in the narration, in addition to denying the reality of the story, does not help to validate the narrations by matching the appearance of the Qur'an due to the originality of the interpretation in the narration.But by using the method of Jerry and matching and using the rule of matching the concept on various examples, in the interpretive narrations of didactic names, inductive words, the covenant of Adam, the forbidden tree and guidance, there is a possibility of conflict
خلاصه ماشینی:
این پژوهش راهکارهای برونرفت از این تعارض بدوی را از میان رویکردهای مختلف تفسیری استخراج نموده و با روش توصیفی - تحلیلی و انتقادی این راهکارها را بررسی کرده و به این نتایج دست یافته است: 1) راهکار دیدگاه بطنینگری به دلیل صرفنظر کردن از ظاهر قرآن و استناد بیضابطه به روایات تأویلی نمیتواند گزینه مناسبی برای این برونرفت باشد؛ 2) راهکار نمادانگاری هم الفاظ قرآن را پوستهای برای معنای تأویلی در روایت در نظر میگیرد که علاوه بر اینکه واقعیت قصه را نفی میکند، به دلیل اصالت دادن به تأویل وارده در روایت، به اعتبارسنجی روایات از طریق مطابقت با ظاهر قرآن کمکی نمیکند؛ 3) با استفاده از روش جری و تطبیق و بهرهگیری از قاعده تطبیق مفهوم بر مصادیق متعدد، در روایات تأویلی اسمای تعلیمی، کلمات القایی، عهد آدم۷، شجره ممنوعه و هدایت امکان رفع تعارض وجود دارد و روایت نمایان شدن ابلیس در آرواره مار از اسرائیلیاتی است که از تورات وارد کتابهای تفسیری ما شده است.
باطنیه در تفسیر باطنی قرآن به برخی از روایات تأویلی - که طبق دیدگاه آنها در آن رمزی از آیات گشوده میشود و معنای باطنی دارد - استناد میکنند.
بنابراین، با گزینش این روش، برای روایات تأویلی در ذیل آیات قصص مخالفتی با ظاهر قرآن تصور نمیشود و تأویل نمادین الفاظی مثل «اسماء»، «کلمات»، «شجر» و «عهد» بر هر چیزی از جمله اشخاص ممکن است.
بر این اساس، تعارضی بین ظاهر آیات قصه آدم با این روایات وجود ندارد؛ چرا که برای لفظ مفهومی عام در نظر گرفته شده است که بر مصادیق متعددی دلالت میکند.