چکیده:
یکی از نظریات نو در حل مشکل تبیین رابطه حق و خلق، نظریه تداخل وجودی استاد غلامرضا فیاضی است. پیچیدگی بحث از اینجا آغاز میشود که با فرض عدم تناهی خداوند، جایی برای حضور مخلوقات در طول یا عرض وجود واجب تعالی باقی نمیماند. حل این مشکل کار آسانی نیست. نظریه استاد فیاضی ادعا دارد تا زمانی که تداخل وجودی امکان و بلکه وقوع دارد، نمیتوان از عدم تناهی وجود واجب سندی برای وحدت شخصی وجود تامین کرد. در این مقاله با ذکر پیشفرضهای فلسفی ایشان و بیان نظریه تداخل وجودی خداوند و مخلوقات، ملاحظات و نقدهایی در حوزه تصویر رابطه واجب و ممکن و چگونگی فعل واجب تعالی در ممکنات، ارایه میشود. با بررسی ادعای مطرحشده در نظریه، آشکار میشود که تداخل وجود هم در تصویر دو موجود متشخص در موطن وجودی واحد و نیز در تصویر تداخل به عنوان صفت فعل الهی دارای ابهام است. از سوی دیگر در ادعای بسترسازی برای ابطال وحدت شخصی وجود ناکام مانده است.
خلاصه ماشینی:
نظریه استاد فیاضى ادعا دارد تا زمانی که تداخل وجودى امکان و بلکه وقوع دارد، نمیتوان از عدم تناهی وجود واجب سندی برای وحدت شخصی وجود تأمین کرد.
در این مقاله با ذکر پیشفرضهای فلسفی ایشان و بیان نظریه تداخل وجودی خداوند و مخلوقات، ملاحظات و نقدهایی در حوزه تصویر رابطه واجب و ممکن و چگونگی فعل واجب تعالی در ممکنات، ارائه میشود.
در آن صورت چگونه میتوان در آنِ واحد هم برای مخلوقات، شخصیت و غیریتی جدای از خدا لحاظ کرد و هم عدم تناهی وجودی خداوند را حفظ نمود؛ بهگونهایکه هر وجودی امتداد وجود خدا باشد، نه صرفاً وجودی برگرفته از خدا؛ زیرا عدم تناهی وجود او نافی هر وجودی بهمثابه غیر خواهد بود و اساساً ماسویالله، موجود محسوب نمیشوند تا سخن از رابطه واجب نامتناهی با آنها به میان آید.
اما «نظریة تداخل وجودی خداوند و مخلوقات» ادعا میکند در عین اینکه مخلوقات را موجود میداند و برای آنها وجودی متمایز از وجود حق قائل است میتواند رابطه آن با وجود نامتناهی حق را توجیه نماید، بدون آنکه درگیر مشکلات نظریه تشکیک خاصی وجود شود یا اینکه معتقد به وحدت شخصی وجود گردد (نبویان و فیاضی، 1394).
توضیح آنکه یکی از مقدمات اثبات وحدت شخصی وجود، این است که وجود نامتناهی مجالی برای وجود ثانی نمیگذارد، لذا واحد شخصی است؛ اما این مقدمه زمانی صحیح است که استحالة نظریه تداخل وجودی ثابت شود.
بنابراین عدم تناهی وجود خداوند در صورتی وحدت شخصی را اثبات و وجودات دیگر را نفی میکند که نظریه تداخل وجودی، باطل شود (نبویان، 1396، ص 360).