چکیده:
آیه میثاق که به آیه عالم ذر نیز معروف است، ازجمله آیاتی است که مورد توجه اندیشمندان اسلامی بهویژه فلاسفه مسلمان واقع شده و دربارهاش نظریهپردازی کردهاند. ازجمله این نظریات، دو نظریه کینونت عقلی نفس از صدرالمتالهین و نظریه وجود ملکوتی انسان از علامه طباطبایی است که در تبیین فلسفی عالم میثاق بیان گشتهاند. ازآنجاکه این دو نظریه به لحاظ ساختاری و محتوایی شباهت فراوان به یکدیگر دارند و نیز با توجه به آنکه علامه طباطبایی فیلسوفی صدرایی بوده و مبانی حکمت متعالیه را پذیرفته است، این پرسش پیش میآید که آیا نظریه وجود ملکوتی انسان همان نظریه «کیونت عقلی نفس» صدرالمتالهین است و بیان علامه طباطبایی تنها تقریری نوین و متفاوت از تقریر صدرالمتالهین است، یا آنکه نظریهای متمایز از نظریه صدرا میباشد؟ در این مقاله در پی آن هستیم که با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد مقایسهای به تبیین و مقایسه این دو نظریه بپردازیم و با توجه به مبانی و نیز وجوه اشتراک و افتراق این دو نظریه به داوری در باب یکسانی یا عدم یکسانی این دو نظریه بنشینیم.
کلیدواژگان:
خلاصه ماشینی:
ازآنجاکه این دو نظریه به لحاظ ساختاری و محتوایی شباهت فراوان به یکدیگر دارند و نیز با توجه به آنکه علامه طباطبائی فیلسوفی صدرایی بوده و مبانی حکمت متعالیه را پذیرفته است، این پرسش پیش میآید که آیا نظریه وجود ملکوتی انسان همان نظریه «کیونت عقلی نفس» صدرالمتألهین است و بیان علامه طباطبائی تنها تقریری نوین و متفاوت از تقریر صدرالمتالهین است، یا آنکه نظریهای متمایز از نظریه صدرا میباشد؟ در این مقاله در پی آن هستیم که با روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکرد مقایسهای به تبیین و مقایسه این دو نظریه بپردازیم و با توجه به مبانی و نیز وجوه اشتراک و افتراق این دو نظریه به داوری در باب یکسانی یا عدم یکسانی این دو نظریه بنشینیم.
چنانکه در این عبارت مشاهده میکنیم، صدرا نحوه وجود نفوس انسانی پیش از عالم دنیا را همچون وجود آنها در عالم طبیعت که مدبر نفس است نمیداند، بلکه معتقد است مراد از آیة میثاق، وجود عقلانی نفس در سلسله علل خود است، ازآنجاکه نفس معلول علتهای قویتر و والاتر از خود بوده و هر معلولی قبل از آنکه تعین خاص به خود بگیرد در علت خود تحقق داشته و علت وجود تام و کامل معلول است، پس چنین معلولی (نفس) در پرتوی علت خود میتواند موجود باشد، البته نه به وجود منحاز و متعین با تعینات شخصی (چراکه در آن صورت محذورات عقلی قدم نفس از قبیل تناسخ و تعطیل و...
اما با این حال بیشتر تعابیر صدرا در باب کینونت عقلی نفس ناظر به احتمال چهارم (وجودی در مرحله علت که با وجود علت، به صورت جمعی موجود است) میباشد: أنّ النفوس الانسانیة موجودة قبل الابدان بحسب کمال علّتها و سببها و السبب الکامل یلزم المسبب معها، فالنفس موجودة مع سببها (صدرالمتألهین، 1981، ج 8، ص 343).