چکیده:
زمینه و هدف: فضای مجازی که محصول فناوری اطلاعات است، سبب مهاجرت بخش اعظم جرائم از فضای فیزیکی به فضای مجازی شده است و دامنه و سطح تأثیر جرائم فضای مجازی بهمراتب گستردهتر و عمیقتر از جرائم فضای فیزیکی میباشد؛ بنابراین، فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران از سازمان فناوریمحور باید به سمت سازمان هوشمند و به عبارتی پلیس هوشمند حرکت کند و بدون وجود الگو و راهبرد مناسب دستیابی به این هدف دشوار است. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر، طراحی الگوی پلیس هوشمند در فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران است.روش: این پژوهش از نوع کاربردی و از نظر روششناسی، پژوهشی کیفی است. جامعۀ آماری پژوهش، صاحبنظران حوزۀ فناوری اطلاعات و مدیریت درون و برونسازمانی است که با روش نمونهگیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری، 18 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند و با آنها مصاحبۀ نیمهساختاریافته انجام شد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل محتوا استفاده شد.یافتهها: با پیادهسازی مصاحبههای انجامشده با مشارکتکنندگان در عملیات کدگذاری، محققان به تبیین مفاهیم و مقولهها پرداختند. با تحلیل محتوای مصاحبهها، 61 شاخص و 17 مقولۀ فرعی (مؤلفه) بهدست آمد که درنهایت در چهار مقولۀ اصلی (بُعد) «کارکنان، فرایند، فناوری و ساختار» قرار گرفتند.نتیجهگیری: تحقق پلیس هوشمند در گرو برنامهریزی راهبردی برای چهار بُعد «کارکنان، فرایند، فناوری، ساختار» و 17 مؤلفه و 61 شاخص است و بهکارگیری و هماهنگسازی ابعاد و مؤلفهها و شاخصهای احصاشده نقش اساسی در تحقق پلیس هوشمند دارند.
Background and aim: The virtual space, as a product of information technology, has led to the migration of a significant portion of crimes from the physical realm to the virtual realm. The scope and impact of virtual crimes are much broader and deeper than physical crimes. Therefore, the Command Headquarters of Law Enforcement Forces of the Islamic Republic of Iran, as a technology-oriented organization, needs to move towards becoming an intelligent organization, specifically smart police, and achieving this goal without a suitable model and strategy is challenging. Accordingly, the aim of this research is to design the Smart Police model in the Command Headquarters of Law Enforcement Forces of the Islamic Republic of Iran.Method: This study is applied research and qualitatively based in terms of methodology. The research population consists of experts in the field of information technology and management within and outside the organization. Using purposive sampling and based on theoretical saturation principle, 18 individuals were selected as the sample, and semi-structured interviews were conducted with them. Content analysis was used to analyze the data.Results: By implementing the interviews and coding the participants' responses, the researchers focused on explaining the concepts and dimensions. Through content analysis of the interviews, 61 indicators and 17 sub-concepts (components) were obtained, which ultimately fell into four main dimensions ("employees," "process," "technology," and "structure").Conclusion: The realization of the Smart Police model depends on strategic planning for the four dimensions of "employees," "process," "technology," and "structure," along with the 17 components and 61 indicators. The employment and coordination of these dimensions, components, and indicators play a fundamental role in achieving the Smart Police model.
خلاصه ماشینی:
مقاله پژوهشي فصلنامه علمي پژوهش هاي مديريت انتظامي سال هجدهم ، شماره اول ، بهار ١٤٠٢ صص ٧٤-٣٩ الگوي پليس هوشمند در فرماندهي انتظامي جمهوري اسلامي ايران غلامرضا شاه محمدي ١، رضا درويشي سرنابادي ٢، محمدرضا قمري تاريخ دريافت : ٠٨/ ١٤٠١/٠٩ 3 / تاريخ پذيرش : ١٤٠١/١٢/١١ چکيده زمينه و هدف : فضاي مجازي کـه محصـول فنـاوري اطلاعـات اسـت ، سـبب مهـاجرت بخـش اعظـم جـرائم از فضـاي فيزيکي به فضاي مجازي شده است و دامنه و سطح تأثير جرائم فضاي مجازي به مراتب گسـترده تـر و عميـق تـر از جـرائم فضاي فيزيکي مي باشد؛ بنابراين ، فرماندهي انتظامي جمهوري اسلامي ايران از سازمان فناوريمحور بايد به سمت سـازمان هوشمند و به عبارتي پليس هوشمند حرکت کند و بدون وجود الگو و راهبرد مناسب دستيابي به اين هدف دشـوار اسـت .
در حال حاضر، تلاش هاي زيادي براي تهيه و توليد سامانه هاي اطلاعاتي و فناوري هاي مختلف براي انجـام کارآمـد مأموريـت هـاي فراجا مي شود که به طور قطع تأثير قابل توجهي در انجام مأموريت هاي پليسي دارد؛ ليکن اسـتفاده از فنـاوري بـه معنـي هوشمندسـازي نيسـت و در صـورت دسـتيابي بـه سـازمان فناورمحور که به نوبۀ خود نيازمند بهره گيري از مدل هاي خاصي است ، به طراحي الگوي پليس هوشمند نيازمنديم .
يافته هاي ايـن تحقيـق بـا تحقيـق کولـدرين و همکـاران (٢٠١٣) که تأکيد دارند پليس هوشمند بر اسـتفاده مـؤثر از داده هـا و تحليـل و همچنـين بهبود تحليل توجه دارد، هم سو است .