چکیده:
حفاظت از اتباع خارج از کشور یک دکترین حقوقی است و به معنای مداخله نظامی دولتی در جهت حفاظت از جان اتباعش در سرزمین دولت دیگر میباشد. عدهای از طرفداران این دکترین تلاش دارند تا با تفسیری موسع از ماده 51 منشور ملل متحد و همچنین عرفی نامیدن دکترین مذکور، این عمل را دفاع مشروع قلمداد کنند؛ بدین معنی که اتباع کشورها که در خارج از قلمروآنها حضور دارند جزیی از سرزمینشان محسوب میشوند و از همین رو، حمله به آنها به منزله حمله به کشور متبوع این افراد تلقی شده و حق دفاع مشروع برای آن کشور محفوظ است. همچنین عدهای نیز تلاش داشته اند تا دکترین مذکور را در زمره حمایت دیپلماتیک قرار دهند و دولتها را محق بدانند که در موارد مقتضی از تبعه خود حمایت نظامی به عمل آورند. نظر به این مسئله، پژوهش پیش رو ضمن اشاره به رویههای موجود، به بررسی ماهیت و همچنین رویکرد حقوق بینالملل نسبت به دکترین حفاظت از اتباع خارج از قلمرو میپردازد. به طور کلی به نظر میرسد با توجه به این که در هیچ یک از اسناد بینالمللی به این موضوع پرداخته نشده است و کشورها و نهادهای بینالمللی نیز در موقعیتهای مختلف به استناد به این دکترین به عنوان دفاع مشروع و حمایت دیپلماتیک واکنش منفی نشان داده اند، دکترین حفاظت از اتباع از منظر حقوق بینالملل پذیرفته نیست.
The protection of nationals abroad is a legal doctrine meaning military intervention by a state to protect the lives of its nationals in the territory of other state. Some Advocates of this doctrine seek to justify it as a valid form of self-defense by broadly interpreting Article 51 of the United Nations charter and also asserting it as a part of customary law. This means nationals of countries who are outside their territory are considered part of their territory and therefore, attacking them is considered an attack on the country of these people, and the right of self-defense is reserved for that country. Furthermore, some have attempted to classify this doctrine under the umbrella of Diplomatic Protection, asserting that the state has the right to offer military protection to its citizens during precarious circumstances. Taking this matter into account, this article will explore the nature and approach of international law towards the doctrine of protection of nationals. Generally, it seems that since the doctrine has not been explicitly addressed in any international document and in addition, several nations and organizations, in various circumstances, have responded unfavorably the use of it as means of self-defense and diplomatic protection, the protection of nationals is not accepted from the point of view of international law.
خلاصه ماشینی:
به طور کلي به نظر ميرسد با توجه به اين که در هيچ يک از اسناد بين المللي به اين موضوع پرداخته نشده است و کشورها و نهادهاي بين المللي نيز در موقعيت هاي مختلف به استناد به اين دکترين به عنوان دفاع مشروع و حمايت ديپلماتيک واکنش منفي نشان داده اند، دکترين حفاظت از اتباع از منظر حقوق بين الملل پذيرفته نيست .
به طور کلي هرچند که تعريف دقيق و جامعي از دکترين مذکور موجود نميباشد، اما ميتوان تعريف ذيل را براي آن به کار برد: «استفاده يا تهديد زور از طريق نيروي نظامي توسط يک کشور در کشور ديگر با هدف حفظ و اغلب بازگرداندن اتباعش از سرزمين تحت حاکميت آن کشور، جايي که جان آنها در خطر يا احتمالا در معرض خطر است ، بدون رضايت کشور محل حضور اتباع يا اجازه شوراي امنيت سازمان ملل متحد» (٢٠٠٢٢٣٠,Wingfield).
هرچند که دو شرط مذکور در ماده ٥١ منشور ملل متحد ذکر نشده اند، اما براساس نظر ديوان در قضيه فعاليت هاي نظامي و شبه نظامي ايالات متحده آمريکا در نيکاراگوئه ، اين دو شرط کاملا در حقوق بين الملل عرفي مورد شناسايي قرار گرفته اند و در استناد به دفاع مشروع ، اثبات وجودشان ضروري است (٢٠٢٢٨٧٨,Anand et al).
در مورد عنصر معنوي نيز، در همه آنها اکثريت کشورها اعمال دکترين حفاظت از اتباع با هدف دفاع مشروع را محکوم نمودند و ميتوان اين روش را در قالب بيانيه عمومي يا نظرات حقوقي يک دولت که در نتيجه گيري ١٠ طرح کميسيون حقوق بين الملل ذکر شده اند، قلمداد کرد.