چکیده:
شعر رئالیسم سوسیالیستی افغانستان، از نظر کمیت تولید هنری و توجه به مسائل ایدئولوژیک، نوگرایی و تعهد اجتماعی- سوسیالیستی، از پربارترین جریان های شعر فارسی معاصر افغانستان است که شاعران این جریان از گونه های مختلف عناصر تصویرساز، مفاهیم سوسیالیستی و نمادهای فرهنگی شده، با تفاوت بسامد، سود برده اند. نمادهای اساطیری- حماسی، بخشی از مضامین و تصویرهای شعر این جریان است که شاعران برگزیدۀ رئالیسم سوسیالیستی افغانستان این نمادهای روایت دار را در تصویرپردازی و مضمون آفرینی به کار بسته اند. براین اساس، پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر آرای بینامتنی ژرار ژنت، روند بازآفرینی روایات و مضامین اساطیری- حماسی را در شعر رئالیسم سوسیالیستی افغانستان با تکیه بر اشعار «سلیمان لایق، بارق شفیعی، دستگیر پنجشیری، اسدالله حبیب و عظیم شهبال» بررسی و تحلیل می کند. یافته های این جستار نشان می دهد که شاعران شعر سوسیالیستی افغانستان، مضامین و روایات اساطیری- حماسی را اغلب به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک، به صورت تلمیحی، اشاری، کنایی و تشبیهی بینامتنیت ضمنی و ارجاعِ بینامتنیت صریح بازنویسی کرده و از ظرفیت محتوایی و زیبایی شناختی اساطیر در بازتاب اندیشه های سیاسی- اجتماعی خود بهره برده اند.
The poetry of the socialist realism of Afghanistan, in terms of the quantity of artistic production and attention to ideological issues, modernity, and social-socialist commitment, is one of the most fruitful currents of contemporary Persian poetry in Afghanistan, and the poets of this current have become various types of visualizing elements, socialist concepts, and cultural symbols. They have benefited from the frequency difference. Mythological-epic symbols are a part of the themes and images of the poetry of this trend that the selected poets of the socialist realism of Afghanistan have used these narrative symbols in their imagery and creating themes. Based on this, the present research, using the descriptive-analytical method, based on Gerard Genet's intertextual opinions, explores the process of recreating mythological-epic narratives and themes in the poetry of the socialist realism of Afghanistan, relying on the poems of " Sulaiman Layeq, Bareq Shafiei, Dastgir Panjshiri, Asadollah Habib and Azim" Shahbal", examines and analyzes. The results of this research show that the poets of socialist poetry of Afghanistan have recreated mythological and epic themes and narratives often for political and ideological reasons. They have recreated mythological and epic symbols in the form of allusions, allusions, ironies, similes, and explicit intertextuality, or they have rewritten myths and epics in the form of explicit intertextual references, and they have used the content and aesthetic capacity of myths in reflecting social political thoughts. have used themselves.
خلاصه ماشینی:
باوجودآن که طرف داران مارکسیسم در به کاربسـتن الگوهـای اسـاطیری و حماسـی بـه فلسفۀ «پرولتاریا» توجه داشتند و با شعارهای فراملی الگوهای اساطیری و حماسی را برایند فرهنگ اشرافی حاکم بر جامعۀ فئودالی می پنداشتند و بـه مسـائل قـومی ، نـژادی ، و اثبـات برتری قومی و ملی گرایی علاقۀ چندانی نشان نمی دادند (رویانی و حاتمی نـژاد ١٣٩٣: ٧٣)، پیش گامان شعر سوسیالیستی افغانستان ، به ویژه شاعران مطرح پیش از کودتـای هفـتم ثـور ١٣٥٧، به دلیل معرفی الگوهای مبارزه برای آزادی خواهان و دل گرم کردن توده ها به فراخوان مبارزه دربرابر استبداد سیاسی پیشاکودتا و به سبب توجـه بـه شخصـیت هـای مبـارزِ دارای کاریزما و برداشت حماسی از زندگی ، به صورت چشم گیر از ظرفیت مضامین و روایت های اساطیری و حماسی استفاده کرده و پیش گامان این جریان شـعری افغانسـتان بـه اسـاطیر و حماسه ها، مخصوصاً آن الگوهایی که مظهر مبارزه دربرابـر اسـتبداد سیاسـی انـد و از طبقـۀ فرودست جامعه و زنان مبارز نمایندگی می کنند، توجه کرده اند و به یـاری ظرفیـت نمـادین این الگوها اندیشه های سیاسـی و ایـدئولوژیک خـود را بازتـاب داده ، از نقـش و کـارکرد اجتماعی و فرهنگی اسطوره ، به عنوان الگو، در انعکاس زندگی و نمایش غم ها و شادی های مردم افغانستان بهره برده ، و گوشه هایی از وضـعیت خفقـان آور و محـیط اسـتبدادی زمـان خود را مطرح کرده اند.