چکیده:
هدف از نگارش این مقاله، تحلیل زبانی-بلاغی نشاندارسازی معنایی در سه داستان بلند لیلا صبوحی است تا زیباییآفرینی این نویسنده از دیدگاه مطالعۀ زبان نشان داده شود؛ یعنی نویسنده چگونه ترکیب را در محور همنشینی بهکار بسته است تا موضوع و محتوای خود را بهشکلی دقیق به مخاطب انتقالدهد. این موضوع یک پژوهش کیفی از نوع ادبی است که با روش تحلیلی- تشریحی و روایتشناسی انجام یافته است. شیوۀ گردآوری مطالب نیز از طریق اسناد کتابخانهای صورت گرفته است. نتایج، حاکی از آن است که نویسنده در نگارش داستان، به اثر خود جنبۀ شاعرانگیداده و از طریق بلاغت و با روش تشبیه و تمثیل، مدلولهای نظام زبان را به مصداقهای جهان خارج نزدیک ساخته و به شیوهای خاص و مبتکرانه، تشبیهاتی بدیع و نو را ابداع کرده و جهت ایجاد کلام شاعرانه، بهجای استفاده از عنصر انتخاب و جانشینی،کلام خود را از طریق محور همنشینی، با ذکر تشبیهات نو، توصیف و مخیّل کرده و به عالم شعر نزدیک ساخته است. همین امر، سبب شده ضربآهنگ روایت، پیرنگ را آهسته کند و لحن و فضای داستان را نیز تحتتأثیر قرار دهد. لحن و فضایی که در هر سه اثر یکسان است و خواننده حس میکند در حال دنبالکردن اثر اوّل است. درنهایت اینکه، نویسنده در روایتهای خود، تخیّل را در دو نوع حضوری و خلّاق به کار بسته و در قالب نشاندارسازی بلاغی(تشبیه و تمثیل)، کانونسازیهای خود را تشریح کرده که این، شگرد روایتپردازی اوست.
The aim of this article is to conduct a linguistic-rhetorical analysis of semantic marking in three long stories by Leila Sabuhi in order to show the author’s esthetic from a linguistic perspective; i.e. how the author has used combination in the contiguity axis to convey her topic and content to the audience in a precise way. This study is a qualitative library research, which was carried out with analytical-descriptive and narratological methods. The results indicate that, in writing the stories, the author has given a poetic aspect to her work through rhetoric, simile and allegory. She has brought the signified of the language system closer to the examples of the outside world and in a special and innovative way invented novel similes. And, instead of using the elements of selection and substitution to create poetic words, she has described and imagined her words through the axis of contiguity by creating new similes, bringing her text closer to the world of poetry. This has caused the narrative beat to slow down the plot and affect the tone and atmosphere of the story. The tone and atmosphere are the same in all three works, and the reader feels that he is following the first work. Finally, the author’s narrative technique involves present and creative imagination and focalizations through rhetorical marking (simile and allegory).
خلاصه ماشینی:
com@mpaknahad٧ هدف از نگارش اين مقاله ، تحليل زباني-بلاغي نشان دارسازي معنايي در سه داستان بلند ليلا صبوحي است تا زيباييآفريني اين نويسنده از ديدگاه مطالعۀ زبان نشان داده شود؛ يعني نويسنده چگونه ترکيب را در محور هم نشيني به کار بسته است تا موضوع و محتواي خود را به شکلي دقيق به مخاطب انتقال دهد.
نتايج ، حاکي از آن است که نويسنده در نگارش داستان ، به اثر خود جنبۀ شاعرانگيداده و از طريق بلاغت و با روش تشبيه و تمثيل ، مدلول هاي نظام زبان را به مصداق هاي جهان خارج نزديک ساخته و به شيوه اي خاص و مبتکرانه ، تشبيهاتي بديع و نو را ابداع کرده و جهت ايجاد کلام شاعرانه ، به جاي استفاده از عنصر انتخاب و جانشيني،کلام خود را از طريق محور هم نشيني، با ذکر تشبيهات نو، توصيف و مخيل کرده و به عالم شعر نزديک ساخته است .
اگر بخواهيم اين نکته را با تفکر استعاري (بديعه پردازي) شرح دهيم ، بايد بگوييم از نوع قياس مستقيم است که در آن واحد، هر دو پارٔە سخن ذکر ميشود و شکل کلام ما صورت تشبيه مييابد که اگر قياس صورت شخصي (قياس شخصي) به خود بگيرد، سخن همان چيزي خواهد شد که در بلاغت به آن استعاره ميگويند؛ بنابراين ، گرايش به فرايند ترکيب (در برابر انتخاب )، با بهره گيري از عنصر تشبيه و تمثيل و ساير عناصر بلاغي سبب ميشود متن داستان ، هم شاعرانه گردد، هم محتوا و مطالب عينيتر و هم مصداق آشناتر شود و در مجموع ، بر ظرافت و زيبايي متن افزوده گردد و سبب نگاه نو، خلاقانه و شاعرانۀ داستان نويس خواهد شد.