چکیده:
یقطع الإنسان رحلۀ الحیاة مارا بأطوار شتی، یبدأها ضعیفا ثم یقوی، ثم تـؤول القوة إلی الضعف فحیاة الإنسان ضعف یتسامی إلی القوی و هی مرحلۀ من الطفولۀ إلی الشباب، و قوة تهبط إلی الضعف ألا و هو من الشباب إلی الشیب و یتجلی ذلک فی شعر الشیب فهو تعبیر ذاتی عن هموم الإنسان الناتجۀ عما یعرض له من مشاکل الـحیاة الـخاصۀ والعامۀ. فهذا الشعر یمثل بدایۀ خروج الإنسان إلی الـمواجهۀ الـحقیقیۀ مع الـجوانب السلبیۀ فی الـحیاة، حین لا یملک أمامه إلا رفع الصوت بالشکوی لتخفیف همومه وتصویر واقع حیاته ومعاناته النفسیۀ. و ظل شعر الشیب الذاتی فی هذا القرن امتدادا لما کان سائدا فی شعر العصر الـجاهلی من حیث الوزن والبناء والصور الشعریۀ، لکنه عندما أشرق الإسلام تغیرت جوانب کثیرة من الـحیاة، وأثر هذا الأمر علی وجهۀ نظر الناس فیها؛ ففی شعر الشیب فی العصر العباسی تتشابه الأسالیب، وتتداخل فیها الـمعانی والتجارب الذاتیۀ، بینما تختلف الصور الفنیۀ من شاعر إلی آخر. هذا ١ المقال تسعی أن تبحث فی أشعار الشعراء العباسی حول الحسرة علی الشیب والندم علی الشباب والذم و المدح حول الشیب بکمیتها و جودتها من الشعراء الفحولۀ ذاک العصر و بیان تعبیرهم و دقۀ تفکیرهم و روعۀ تصویرهم، إن شعر الشیب یأتی تارة فی قصائد مستقلۀ، وتارة أخری یأتی ضمن الأغراض الشعریۀ الأخری، وعلی أی حال فهو یمثل غرضا شعریا مستقلا من حیث الـمعنی والصور الفنیۀ؛ و هو لا یقل فی جودته، من حیث الـمعنی والتفنن فی الأسالیب واستعمال أدوات اللغۀ، عن أی غرض شعری آخر
انسان در فراخنای زندگی در حال گذر از مراحل متعددی می باشد، از نطفه اغاز و به پیری رهسپار است، سپس از اعتلای قدرت
به کوخ ضعف و ناتوانی رانده می شود، بنابراین در زندگی مراحلی است که از ضعف به میدان قدرت و اقتدار گام می نهد که گام
کودکی به جوانی است، و مرحله دیگر نیز هست که از قدرت و اعتلا به سمت ضعف و ناتوانی تسلیم می شود که گام جوانی به
سوی پیری است، و این مولفهها و نمودها در شعر شیب و پیری نمایان می گردد، بدین روی که شعر شیب، بیانی درونی و
شخصی است از اندوه های پیش امده انسان از تناقضات عرصه تنگ زندگی شخصی و عمومی است. و این شعر وانمود کننده نقطه
اغازین مقابله واقعی انسان با ابعاد منفی زندگی است، هنگامی که چاره ای پیش روی او نیست مگر اینکه با اه و ناله و شکوه و
شکایت، تخفیف اندوه کند و حقیقت زندگی و تنگ امدن چهارچوب طاقت خویش را به تصویر کشد. شعر شیب ذاتی در این
قرن دنباله شعر رایج عصر جاهلی از لحاظ ساختار و وزن و صورخیال بوده اما با بزوغ سپیده اسلام ابعادی زیادی از زندگی تغییر
پیدا کرد و بر دیدگاه های مردم تاثیرات شایانی به دنبال داشت، در شعر عصر عباسی سبکها نسبتا مشابه هم بودند و نیز
مضامین و تجربه های شخصی باهم درامیختهاند، جز اینکه صور خیال و نمودهای هنری از شاعری به شاعری دیگر تفاوتی در ان
ملاحظه می شود. در این مقاله سعی بران شده که شعر شاعران عصر عباسی در مورد حسرت بر جوانی و پشیمانی از پیری و ذم و
مدح پیری را با کمیت و کیفیت در اشعار انها پرداخته شده است و به بیان شیوه ی نگرش انها به پیری و چگونگی تعبیر و
تفکر انها در مورد ان بررسی شده است ، شعر شیب گهگاهی به صورت قصاید مستقل پا به عرضه می گذارد و حینی دیگر در 16
ضمن اغراض شعری دیگر مزین می گردد، بنابراین از لحاظ مضمون و صور خیال و پدیده هنری غرض شعری مستقلی را نمایان
می کند و از لحاظ مرغوبیت و کیفیت و از حیث معانی و تفنن در سبکها و به کارگیری ملزومات زبان، دست کمی از اغراض
شعری دیگر ندارد.
Man is going through several stages in his life, it starts from the sperm and travels to old age,
then he is driven from the height of power to the hut of weakness and inability, therefore, there
are stages in life that go from weakness to the field of power and authority, which is the step of a
child to youth, and there is another stage that surrenders from strength and elevation to weakness
and inability, which is the step of youth towards old age, And these components and
manifestations appear in the poetry of old age and aging, because old age poetry is an inner and
personal expression of human sorrows, it is one of the contradictions in the narrow field of
personal and public life. And this poem represents the starting point of man's real confrontation
when he has no choice but to sigh with sighs and groans with the negative dimensions of life,
and complains and depicts the truth of life and the narrowing of the framework of his endurance.
Intrinsic old age poetry in this century has been a continuation of the common poetry of the pre-
but with the dawn of Islam, many Islamic era in terms of structure, weight and imagination
aspects of life changed and had a significant impact on people's views. In the poetry of the
Abbasid era, the styles were relatively similar and also personal themes and experiences were
intertwined, except that the forms of imagination and artistic expressions differ from one poet to
another. In this article, it has been tried that the poetry of the poets of the Abbasid era about
regret over youth and remorse for old age and the guilt and praise of old age have been dealt with
in quantity and quality in their poems, and by expressing their attitude towards aging and how
they interpret and think about it has been studied, old age poetry is sometimes presented as an
independent ode, and at other times it is decorated with other poetic intentions, therefore, in
terms of content and forms of imagination and artistic phenomenon, it shows the purpose of
independent poetry, and in terms of quality and in terms of meanings and fun in styles and the
use of language requirements, i t has no less than the purposes of poetry.