چکیده:
به نظر میرسد شورای امنیت سازمان ملل متحد با محدودیتهای ساختاری،به چالش کشیده شده است،البته ای مفهوم ناکامی کامل شورای امنیت در عرصه تعاملات بین المللی نیست. در واقع تحلیل کارکرد شورای امنیت نباید لزوما براساس سطح همکاریهای رسمی صورت پذیرد و به منظور درک دقیق متغیرهای مرتبط با عملکرد شورای امنیت باید به تحلیل سطح همکاریهای غیررسمی گروههای ویژهای از کشورها در خارج از شورای امنیت پرداخت.
خلاصه ماشینی:
"به طور کلی میتوان به سه موضوع عمده درباره شورای امنیت پرداخت:اول، ظرفیت متفاوت اعضای سازمان ملل در کمک به فعالیتهای شورای امنیت؛دوم، تغییر دو سالانهای اعضای منتخب سازمان ملل که مانعی برای اتخاذ سیاستهای بلندمدت است؛و سوم،محدودیتهای ساختاری شورای امنیت که پیامد تغییرات سیستمیک در سطح نظام بین المللی میباشد.
اما با دیدگاهی مثبت، گروههای غیررسمی ممکن است به تکمیل مدیریت شورای امنیت از طریق محدود کردن شکاف عملیاتی و مشارکتی عدم حضور کشورها در شورا که میتواند موجب ممانعت در اتخاذ پاسخهای مؤثر در پاسخ به بحران شود،کمک نمایند.
نتیجهگیری مداخله ایالات متحده در مارس 2002 به منظور خلع سلاح و تغییر رژیم عراق بدون اجازه صریح شورای امنیت سازمان ملل مباحث جدیدی رادر خصوص توانایی و محدودیتهای این نهاد بین المللی به وجود آورده است.
محدودیتها و مشکلات ساختاری چون عدم حمایت مؤثر کشورهای عضو از سازمان ملل،فقدان مکانیسمهای لازمه در جهت تحقق اهداف سازمان ملل،چانهزنیها و منافع گوناگون اعضا و تأثیر آن در فرآیند تصمیمگیری،عدم حضور مؤثر اغلب کشورها در مأموریتهای سازمان،تسلط پنج عضو دائم شورای امنیت در تصمیمگیریها و عملیات شورا،چرخشی بودن عضویت اعضای غیردائم و عدم نگاه کلان نسبت به رویدادهای بحرانی،عدم تطبیق شورای امنیت با تغییرات سیستمی حادث شده پس از جنگ سرد...
میزان استفاده از قدرت گروههای غیررسمی کشورهای در شورای امنیت سازمان ملل به ظرفیتهای دیپلماسی کشور،وجود دیپلماتهای برجسته و آشنایی کامل با تمامی فرآیندهای رسمی و غیررسمی و بدهبستانهای دیپلماتیک وابسته است."