چکیده:
اوزان شعر فارسی در جهان بینظیر است هم از نظر کثرت،که به قولی اوزان شعر فارسی چند برابر مجموع اوزان شعر در زبانهای اروپایی است و هم از تنوع،که اوزان با مصرعهای 4 هجایی تا 30 هجایی دارد.هم اوزان با مصرعهای برابر و هم نابرابر از نظر زیبایی بر اثر تجربه طی قرنها اوزان ناخوش متروک گردید و اوزان خوش مانده است.از نظر زایایی نیز بینظیر است چون پیوسته شاعران به تعداد این اوزان میافزایند.
خلاصه ماشینی:
"به این ترتیب تعداد ارکان بالقوه چهار هجایی 61 تاست: (1)--مفعولاتن (2) UUUU فعلت (3) --U مفاعیلن (4) -U- فاعلاتن (5) -U- مستفعلن (6) U-- مفعولات (7) -UU فعلاتن (8) -UU- مفتعلن (9) UU- مستفعل (01) -U-U مفاعلن (11) U-U- فاعلات (21) U-U مفاعیل (31) -UUU فعلتان (41) UUU- فاعلت (51) UU-U مفاعل (61) U-UU فعلات تعداد رکنهای سههجایی هشت تاست: (1)--مفعولن (2) UUU فعل (3) -U فعولن (4) U- مفعول (5) U-U فعول (6) UU- فاعل (7) -UU فعلن (8) -U- فاعلن تعداد رکنهای دوتایی چهار تاست: (1)-فعلن (2) UU فع (3) -U فعل (4) U- فاع باید دانست که بعضی از این ارکان کاربرد ندارد مانند رکنی که از چهار هجای کوتاه تشکیل میشود: (UUUU) بههرحال از تکرار ارکان چهارتایی یا سهتایی یا تناوب آنها وزن به وجود میآید اگر در نظم بگیریم که طول مصرع بین 8 تا 61 هجاست یعنی کوتاهترین مصرع شعر فارسی هشت هجایی و طولانیترین آنها 61 هجایی است.
شاعر فارسی زبان جز این اختیارات هیچ تغییر دیگری نمیتواند در اوزان ایجاد کند مثلا بجای مستفعلن هرگز نمیتواند رکن دیگری بیاورد یا بجای مفاعیلن یا فعولن و غیره اما در شعر عرب اختیارات شاعری بسیار زیاد است یا به عبارت دیگر شعر سبب این اختیارات تا حد زیادی بینظم میشود و حالت آهنگین بودن خود را از دست میدهد و به همین دلیل عبید زاکانی میگوید«الناموزون شعر عرب»مثلا در شعر عرب بجای رکن مستفعلن در ارکان غیر پایانی وزن این تغییرات میتواند صورت بگیرد."