خلاصه ماشینی:
"این اسم صورت مرکب را (ترکیب تکریری با الف وقایه)فردوسی تنها یکبار به گونهء سادهء آن ترنگ بهکار برده است(دوم 92/328 پ)که آن هم در دستنویس فلورانس و متن ما جرنگ آمده است و جرنگ یکبار دیگر هم در شاهنامه هست(سوم 369/874).
58-نچیز(546)به معنی«ناچیز،بیهوده»: دریغ آن سوار گرانمایه نیز که افگنده شد رایگان برنچیر فردوسی ده پانزده باری ناچیز بهکار برده است،در معنی«بیارزش،هیچ،عدم»که در سخن دقیقی نیامده است 59-نکال کردن(212)به معنی«(کسی را)عبرت دیگران کردن»: هلا-گفت-برخیز و پاسخش کن نکال تگینان خلخش کن واژهء تازی نکال در دیگر متون کهن فارسی هم به معنی بالا و به معنی«عذاب دادن»بهکار رفته است.
8-پایه(322)به معنی«مقام و منزلت»:ابا او به دانش که را پایه بود؟فردوسی نیز بر طبق«فرهنگ ولف»هجدهبار این واژه را در همین معنی بهکار برده است،ولی دقیقی یکبار هم پایه نهادن(810)کسی را،به معنی«برای کسی مقام و منزلت تعیین کردن» آورده است که در سخن فردوسی دیده نشد:که را پایه بایست،پایه نهاد.
15-دیده(447 و 608)به معنی دیدبان و دیدگاه»: سپهدارشان دیدبان برگزید فرستاد و دیده به دیده رسید بدین اندرون بود شاه جهان که آمد یکی کس ز دیده دوان بر طبق«فرهنگ ولف»فردوسی نیز این واژه را جمعا در هردو معنی ده تا پانزده بار بهکار برده است.
چند مورد اندک که در«فرهنگ ولف»از سخن فردوسی ثبت شده است،غالبا همهء بیت الحاقیست و یا کاررفت واژهء سهم در آن مشکوک است و محتملا گشتهء بیم است(برای مثال-چاپ مسکو 7/335/527)و در هرحال فردوسی اگر هم این واژه را بهکار برده باشد از یکی دوبار بیشتر نیست(یک مورد آن:سهم جای پنجم 500/161)."