چکیده:
زمینه:اگرچه عوامل فرهنگی و اجتماعی بهطور وسیع در فهم رفتار مردان همسرآزار مورد استفاده واقع شدهاند،اما در پژوهشهای اخیر،آگاهی رو به افزایشی در این زمینه که شخصیت نیز ممکن است در فهم رفتار آنان مؤثر باشد،مشاهده میشود.به همین منظور،پژوهش حاضر به بررسی رابطه ویژگیهای شخصیت و عوامل دموگرافیک با همسرآزاری میپردازد.
روش بررسی:در این پژوهش که از نوع پسرویدادی است،001 مرد همسرآزار(به شیوه نمونهگیری در دسترس)و 001 مرد عادی(به شیوه نمونهگیری خوشهای)انتخاب شده و از طریق پرسشنامه جمعیتشناختی و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو مورد ارزیابی واقع شدند و در نهایت دادهها با استفاده از روشهای آماری مجذور کای و تحلیل واریانس چند متغیره،مورد آزمون قرار گرفتند.
یافتهها:نتایج به دست آمده نشان داد که بین دو گروه مردان همسرآزار و عادی در ویژگیهای شخصیتی روان نژندگرایی(0/000- p ، دلپذیر بودن(0/000- p و باوجدان بودن(/000ی- p تفاوت معنیدار وجود دارد،اما در برونگرایی و گشودگی،تفاوت معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد.همچنین نتایج نشان داد که بین میزان تحصیلات(0/000- p ،درآمد(0/900- p ،بیکاری(0/200- p ،مصرف الکل(0/10- p ، اعتیاد(0/000- p و سابقه بیماری روانی(0/100- p در مردان و همسرآزاری علیه زنان،رابطه معنیدار وجود دارد،اما بین نوع شغل مردان و همسرآزاری علیه زنان رابطه معنیداری مشاهده نشد. نتیجهگیری:یافتههای پژوهش،شواهد تجربی در این زمینه که ویژگیهای شخصیت و عوامل دموگرافیک ممکن است بر همسرآزاری تأثیر داشته باشد،فراهم کرد.
خلاصه ماشینی:
"یافتهها:نتایج به دست آمده نشان داد که بین دو گروه مردان همسرآزار و عادی در ویژگیهای شخصیتی روان نژندگرایی(0/000- p ، دلپذیر بودن(0/000- p و باوجدان بودن(/000ی- p تفاوت معنیدار وجود دارد،اما در برونگرایی و گشودگی،تفاوت معنیداری بین دو گروه مشاهده نشد.
تعدادی از مطالعات نیز مؤید ارتباط بین سابقه بیماری روانی در مردان و وقوع همسرآزاری علیه زنان بوده است81 و01پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی رابطه ویژگیهای شخصیت و عوامل دموگرافیک با همسرآزاری در مردان صورت گرفته است تا با شناسایی این عوامل بتوان زمینه افزایش آگاهی و اطلاعرسانی به افراد مستعد و انجام اقدامات مداخلهگرانه در سطوح مختلف پیشگیری را فراهم کرد و در جهت کاهش احتمال بروز همسرآزاری و سایر آسیبهای اجتماعی مرتبط با این پدیده،همچون طلاق،اعتیاد و بزهکاری،نقش مؤثری ایفا نمود.
به عقیده Costa و McCrae افراد دارای سطح روان نژندگرایی بالا،تمایل بیشتری به تجربه عواطف منفی چون اضطراب،تنش،خودخوری،خصومت، تکانشوری،تفکر غیرمنطقی،افسردگی و عزت نفس پایین دارند91 و از سوی دیگر این افراد مستعد تجربه هیجانهای منفی،حوادث استرسزا و درماندگی بیشتری میباشند42و32که همین امر آنان را در مقابله با رویدادهای فشارزای زندگی آسیبپذیر ساخته و زمینه را برای استفاده بیشتر از سبکهای مقابلهای ناکارآمد(مثل خشونت و همسرآزاری)فراهم میسازد،بنابراین به نظر میرسد که رفتار همسرآزاری مردان براساس عامل شخصیتی روان نژندگرایی قابل تبیین است.
یافته دیگر پژوهش نشان داد که بین عامل شخصیتی دلپذیر بودن با همسرآزاری رابطه وجود دارد و مردان همسرآزار در عامل دلپذیر بودن در سطح پایینتری قرار داشتند که این یافته پژوهش به شکل غیرمستقیم با نتایج پژوهش Bryahn,Conger و Donnellan 8))همسو میباشد."