چکیده:
در مکتب عرفان و مذهب باطنیه1، از این جهت که برای آیات قرآن و کلمات آن، معانی باطنی قایلند، اعتقاد یکسانی وجود دارد. از این رو، هر دو طریق، برای کشف حقایق معانی قرآن کریم، روشی خاص را پاسخگو میداند؛ اما از لحاظ «روش شناختی» تمایز و اشتراکهایی در شیوة هرمنوتیکی دو نحلة فوق وجود دارد که با مطالعه دقیق در متون و منابع آنان، این تمایز و اشتراکها روشن میگردد؛ با این بیان که در تأویل عرفانی سه ویژگی وجود دارد: الف) کشف مفهوم در بطن آیات؛ ب) تهذیب نفس برای دستیابی به کشف؛ ج) گذر از معانی حسی و راهیابی به معانی باطنی و روحانی.اما در نزد باطنیه مشخصههای اصل تأویل عبارت است از: الف) تعیین مصداقی مفاهیم کلمات قرآن؛ ب) تعلیم؛ ج) آزاد بودن و تردد معانی از حسی به روحانی و یا بالعکس از روحانی به معانی حسی.مقالة حاضر عهدهدار تبیین این ویژگیها و فرآیندهای روش شناختی این دو بینش است که با سیری در تبیین مفاهیم اصطلاحی، نظیر «مثل» و «تأویل» در آرای آنها شروع و در پایان، به وجوه اشتراک و تمایز در روش آن دو در تبیین قرآن کریم پرداخته شده است و سر انجام به داوری صحیح فهم متن اشاره گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، لفظ «تنزیل» هرگاه در مورد قرآن آورده شود، ناظر به معنای ظاهری آن است و اگر دریافت معانی حقیقی لفظ؛ یعنی شناخت ممثول مورد توجه قرار نگیرد «تأویل» آن است (همان: 62) و به همین دلیل، در قرآن کریم بر مثل بودن بسیاری از آیات تأکید شده است از جمله: ـ «ولقد ضربنا للناس فی هذا القرآن من کل مثل لعلهم یتذکرون» (زمر/ 27) ـ «وکلا ضربنا له الامثال» (فرقان/ 39) ـ «وتلک الامثال نضربها للناس» ( عنکبوت/ 34) قاضی نعمان2 برای اثبات مدعای خود به بعضی از احادیث نبوی هم تصریح کرده است؛ از جمله: ـ «ما نزلت علی فی القرآن آیة الا ولها ظهر و بطن» (قاضی نعمان، بیتا : 29).
اصل این سخن نزد مفسران و متکلمان دین شناس، امری بدیهی و پذیرفته شده است، لیکن از عواملی که موجب تفاوت در تفسیر و تعبیر و تأویل است، بحث روش شناختی فهم قرآن است چنانکه این تفاوت در دو مکتب عرفانی و مذهب باطنیه وجود دارد؛ از کشف مفهوم باطنی از طریق تهذیب نفس و گذر از حس به باطن و یا تعیین مصداق برای الفاظ از طریق تعلیم و آزاد بودن در تطبیق، لذا در مکاتب عرفانی کشف معنا و حقیقت و عبور از ظاهر به باطن از طریق شهود درونی حاصل آید ولی در مذهب باطنیه به گونه تعیین مصداق از طریق تعلیم مرشد است؛ افزون بر آن که تأویل در نگاه عرفانی در متونی است که قابلیت گذر از معانی حس و ظاهر را داشته باشد، همچون قرآن کریم و هدف آنان از تأویل عبور از عالم ماده و محسوس به عالم باطن و ملکوت اشیاست، در حالی که در مذهب باطنیه تأویل دو سویه است؛ یعنی هم برای مفاهیم حسی و مادی تأویل و مصداق روحانی و باطنی وجود دارد و هم امورات روحانی و باطنی در تأویل به مفاهیم حسی و مادی جایز است."