چکیده:
توفیق الحکیم، نمایشنامه نویس معاصر مصری، که به عنوان پدر نمایشنامه نویسی عربی شناخته شده است، با درک نیاز عصر حاضر به لزوم جستجوی بیشتر در شناخت ابعاد وجودی انسان و کوشش برای پرورش او، درونمایه اصلی نمایشنامه های خود را پرداختن به شخصیت انسان قرار داده است. وی با بهره گیری از نظریه های انسان گرایی در برخی مکاتب ادبی- فلسفی غرب و آمیختن آن با آموزه های دینی و اسطوره های شرقی، بر آن بود تا به طور غیرمستقیم، الگوی مطلوبی از یک انسان را به خوانندگان آثار خود معرفی نماید و بر آنان تاثیر گذارد. در این نوشتار درونمایه های انسانی نمایشنامه های وی مورد بررسی قرار گرفته و کوشش شده تا آن دسته از ابعاد وجودی انسان که مورد توجه توفیق الحکیم بوده است، مورد بازخوانی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"ب) انسان و مکان توفیق الحکیم در اثـر نمایشی «شهرزاد» در پی پاسخ بـه این سؤال است که آیـا انـسان اسیــر زنــدان مکان است یا آنکه عقل و اندیشه اش امکان گذر به دنیای فرامکانی و کشف اسـرار جهـان هـستی را در اختیار او قرار می دهد؟ آیا انسان ، قادر به نادیدهگرفتن محدودیتهای جسمانی اسـت و مـی توانـد خـارج از دایرة بعد مادی به زندگی خویش ادامه دهد یا آنکه باید در پی ایجاد تعادل و توازنی میان سه بعد وجودی خود، جسم (غریزه )، عقل و احساس باشد؟ توفیق در کتابی با عنوان التعادلیة (بـه معنـای حفـظ همـاهنگی و تـوازن میـان عناصـر عقلانـی و غیرعقلانی ) آورده است که انسان به طور همزمان دارای سه بعد جسمی ، عاطفی و عقلی است .
در چنین تفکری ، انسان محدودیتهای جسمی خود را نمی پذیرد و درصدد اسـت تـا بـا گرایش بیش از حد به خرد بشری ، به ناممکن ترین امور دست یابد، حال آنکـه در نگـاه توفیـق ، یکـی از علتهای مهم گرفتاری انسان امروزی این است که خود واقـعی اش را نشنـاختـه و بـه ماهیـت وجــودی خـود آگاه نیست (الحکیم ، توفیق : تعادلیة الحکیم ، ١٩٩٥: ٤٥٢ و ٤٥٣) و نمی داند که وجود انسانی ، تنهـا در نیروی خرد و تعقل خلاصه نمی شود."