چکیده:
معیار فصاحت نزد بیشتر زبان شناسان و علمای بلاغت در زبان عربی مبتنی بر دو عنصر زبان و مکان بوده و به معیارهای درونی واژه ها، نظم درونی، نوع حروف، هم نشینی، همگنی، تنافر و قدرت تاثیر آن توجه نداشته اند. البته علمای بلاغت با زبان شناسان در کارکرد واژه با هم اختلاف داشتند؛ یعنی زبان شناسان به سلامت و زیبایی واژه توجه داشتند، ولی علمای بلاغت به ترکیبها و روانی واژه ها و سازگاری حروف و کلمات با هم عنایت داشته اند.
خلاصه ماشینی:
"فرض سوم آن است که اگر لفظی زیبا و گوش نواز نباشد، ولی روشن و آشکار، در این صورت آیـا بـاز آن را فصیح به حساب می آوریم یا از دایرة فصاحت بیرون است ؟ در میان علمای بلاغت تنها ابن اثیر به این نکته توجه نمود که «مراد از ظاهر و روشن بودن یعنی این که فهم واژگان به کتاب لغت نباشد.
مـثلا صـاحب الوشاح بیت زیر را که شاهد و مثال عموم زبان شناسان کلاسیک عرب بوده است ، ذکر نمـی کنـد، چـون معتقد بود این شعر را به جن نسبت داده اند: و قبر حرب بمکان قفر ولیس قرب قبر حرب قبر (الکرمی ، ١٤٠١: ٣٣) هم او در بیت زیر از متنبی با توجه به معنای بیت آن را در زمره اشعار فصیح به حساب می آورد: فقلت بالهم الذی قلقل الحشا قلاقل هم کلهن قلاقل (همان : ٣٣) در ضمن در بحث فصاحت نباید سهم فرهنگ نویسان در زبان عربی را نادیده انگاشت .
آنچه از مجموع دیدگاهها و مؤلفه هایی که برای فصاحت واژه در زبان عربی هـم از حیـث عناصـر و مولفه های درونی و هم بیرونی می توان دریافت اینکه هر دو در تبیین و تعیین این مولفه ها نارسا بـه نظـر می آیند چون از حیث بررسی مولفه های درونی واژه ها باید گفت همان گونه که جرجانی درگذشـته یـادآور شده است و زبان شناسی جدید هم بر آن صحه می گذارد، اینکه از مهمترین عوامل زیبـایی واژه بافـت و نظمی است که در آن قرار می گیرد."