چکیده:
این روزها مطالعات بین رشته ای چشم اندازهای تازه ای را پیش روی محققان آورده است. پیوند روان کاوی و ادبیات در ایران سابقه ای طولانی ندارد، اما در همین مدت کوتاه معلوم شده که چنین تحقیقاتی تا چه اندازه می تواند برای هر دو رشته مفید باشد. نظریه لکان ـ روان کاو فرانسوی ـ در تحلیل شخصیتها و روایتهای ادبی ما را به نتایج جالب توجه و گاه تعیین کننده ای می رساند. این مقاله، کوششی است در جهت استفاده از نظریه «ساختمان نفسانی انسان» لکان در تحلیل شخصیت سنایی. این نظریه برای ساختمان نفسانی آدمی سه ساحت قائل می شود: «حیث خیالی»، «ساحت رمز و اشارت» و «حیث واقع». بر خلاف آن چه در روایتهای افسانه ای نقل شده، د. بروین نشان می دهد که زندگی سنایی دو دوره ای نبوده، بلکه او در طی انقلاب روحی، سه مرحله را از سر گذرانده است. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد با استفاده از نظریه ژک لکان مراحل سه گانه انقلاب روحی سنایی را توضیح دهیم. نخست، نظریه ژک لکان را توضیح می دهیم تا مبنای تئوریک تحلیلمان روشن شود. سپس سعی خواهیم کرد با استفاده از نظریه، مراحل سه گانه زندگی سنایی را توضیح دهیم. در ضمن بررسی، ارتباط منطقی میان اشعار سنایی با هر یک از مراحل سه گانه زندگی او نیز تا حدود زیادی روشن خواهد شد
Interdisciplinary studies have provided researches with new perspectives. The relation between literature and psychoanalysis is rather recent in Iran; but even within this short period we have come to realize the benefits of such a relation to both literature and psychoanalysis. Lacan's theories lead us towards interesting and sometimes decisive results in the analysis of characters and literary narratives. This paper is an attempt to apply Lacan's theory of human psycho structure in the analysis of Sanaeie’s personality. This theory recognizes three orders: the imaginary، the symbolic and the real. Contrary to the myths told about Sanaei، D. Bervin indicates that Sanaei went through not two but three phases during his spiritual revolution. In this paper، the writers try to explain، using Lacan's theory of three orders، the three stages of Sanaeie's mental revolution
خلاصه ماشینی:
"٢ـ :٣ حیث واقع در بخش قبل گفتیم که فاعل برزخی در صدد پر کردن جای خالی گمشده کـه همـان مطلـوب واقعی است از طریق زبان تکلم بر می آید، اما مطلوب گمشده٣ عنصری است نامسما که قابـل نامیدن نیست و دقیقا به همین اعتبار در حیطة رمز و اشارت نمی گنجـد و از آن بیـرون رانـده می شود.
انگیزه هایی که برای ترک غزنین ذکر شده، همگی اشاره به مطلوبهای جزئـی اسـت کـه لکان مطرح می کند، مطلوبهایی که ابتدا به نظر می رسد همان مطلوب گمشده و واقعـی اسـت اما با دست یافتن به آن، آدمی به جزئی بودنشان پی می برد و پس از مواجهه با خـلأ اولیـه ، در مسیر جستجویی دوباره قرار می گیرد.
*** متأسفانه هیچ گونه تاریخ مشخص و متقنی در مورد اکثر اشعار سنایی موجود نیست ، اما بـه پشتوانة این نظریه تا حدودی می توان این احتمال را مطرح کرد که قصاید سبک خراسـانی بـا مضامین صرفا ستایشی متعلق به دورهای اسـت کـه شـاعر در حیـث خیـالی قـرار دارد، خـواه 1- discourse ممدوح آن عالمان شرع باشند، خواه صاحب منصبان سیاسی .
٣ـ٢: مرحلة دوم؛ شاعری در ساحت رمز و اشارت رمز و اشارت در نظریة لکان ساحتی است که آدمی در آن با اساسی ترین پرسش زنـدگی خـود روبه رو می گردد؛ پرسشی که قرین به حیث واقع بوده و در ارتباط با مطلوب مطلق مطرح مـی شود."