چکیده:
مسئله اساسی این مقاله تحلیل روابط شخصیت ها در خسرو و شیرین نظامی است. در این تحلیل از الگوی کنش گر گریماس استفاده شده است. شش نقش اصلی یا به تعبیر گریماس «کنش گر» در این روایت بازیابی شده که عبارتند از: فرستنده، دریافت کننده، فاعل، هدف، یاریگر و بازدارنده. براساس نتایج حاصل از این تحقیق در روایت خسرو و شیرین، فرستنده بخشی از شخصیت خسرو- ناخودآگاه او- است که در خواب و به صورت انوشیروان، نیای او، ظاهر می شود و بشارت شیرین و شبدیز را به او می دهد؛ دریافت کننده خسرو، فاعل: شیرین، هدف: رسیدن خسرو و شیرین به یکدیگر، یاریگر: شاپور و کنش گر بازدارنده: از طرفی مریم، همسر خسرو، است که با مرگ او کنش بازدارندگی اش به پایان می رسد و از طرف دیگر فرهاد است که بازدارندگی چندانی از او بروز نمی کند. «عشق فرهاد به شیرین» داستان عاشقانه ای به موازات عشق «خسرو و شیرین» نیست؛ بلکه در طول این روایت جای دارد و فرهاد به عنوان کنش گر بازدارنده (رقیب) ایفای نقش می کند. از این پژوهش بر می آید که الگوی گریماس در تحلیل شخصیت های منظومه خسرو شیرین تا حدی مفید و کارآمد است و براساس این الگو خواننده با ذهنیتی روشن می تواند روابط و مناسبات شخصیت ها را دنبال کند. از مقایسه کنش گرهای فاعل، دریافت کننده و بازدارنده در دو روایت خسرو وشیرین و لیلی و مجنون می توان دریافت که آن چه از نظر داستان پردازان خسرو وشیرین ارزش به حساب می آمده، آزادگی شخصیت زن داستان و قاطعیت او در عمل بوده است، اما آن چه در نگاه داستان پردازان لیلی و مجنون ارزشمند بوده، پایبندی شخصیت زن داستان به آداب و رسوم اجتماعی و تبعیت او از فرمان پدر یا شوهر بوده است. این نکته بیانگر تفاوت فرهنگی جوامعی است که خاستگاه اولیه دو روایت بوده اند. طرح این نمونه زمینه ای برای تعمیم آن به دیگر داستان های عاشقانه فارسی است.
The basic issue in this article is to analyze the relationships of characters in Nezami’s Khosrow & Shirin by using of Greimas’s Actors Pattern. In Nezami’s narrative we found the six actors that Greimas mentioned; including: transmitter، recipient، subject، object، helper، and deterrent.
According to the results of this article the Transmitter is part of Khosrow’s character – his unconsciousness – that appears in his dream in shape of Anushirvan، his ancestor، and brings good news about Shirin and Shabdiz. The Recipient is Khosrow. The Subject is Shirin. The Object is bringing Khosrow & Shirin together. The Helper is Shapur. The Deterrent is Maryam، Khosrow’s wife، whose deterrent act ends with her death، as well as Farhad، who does not show a noticeable deterrent force. “The love of Farhad to Shirin” is not a love story parallel to the love of “Farhad and Shirin”، but it exists throughout the Story، and Farhad plays the role of a deterrent actor (rival).
According to this research، Greimas’s Theory is to an extent useful for the analysis of characters in Nezami’s Khosrow & Shirin. Based on this، the reader can follow the relationship and interaction of characters with a clear mind. Through the comparison of the subject، recipient and deterrent actors in the two stories of Khosrow & Shirin and Leyli & Majnoon، we can find that the from the viewpoint of storytellers of Khosrow & Shirin freedom of the woman’s character and her decisiveness in action is valuable، while in the view of the storytellers of Leyli & Majnoon، is her loyalty to the traditional social mores and customs and her nature of obedience to her father or husband. This point shows the cultural differences of societies، in which the two stories originated. The outline of these two examples is the base for its spread to other Persian-language love stories.
خلاصه ماشینی:
"از جملة این پژوهش ها می توان به نمونه های زیر اشاره کرد: خسرو و شیرین (متینی ، ١٣٧١: ٥١٢)، مقایسة روایی و ساختاری خسرو و شیرین نظامی با شیرین و خسرو امیر خسرو دهلوی (١٣٧٧: ٣٨)، تحلیلی بر جایگاه و موقعیت زن در منظومه های غنایی ، تعلیمـی و عرفـانی (نـصر، ١٣٨٢: ١٦٩)، مقایسة داستان خسرو و شیرین فردوسی با نظامی (اقبـالی ، ١٣٨٣، ١٢٥)، تجلـی عـشق بـر نگـارگری ایرانی - اسلامی ، بررسی قصة خسرو و شیرین (رهنورد، ١٣٨٢: ٦٩)، بررسی روانشناختی سه منظومـة غنایی فارسی (اقبالی و قمری گیوی، ١٣٨٣: ١)، نگاهی به خسرو و شیرین ( پناهی ، ١٣٨٤: ٣٣)، مقایسة عنصر طرح یا پی رنگ در منظومة بیژن و منیژه فردوسی و خسرو شیرین نظامی (نیکوبخت و نوروزی، ١٣٨٤و ١٣٨٥: ١٨٥)، ویژگی های روانی وجسمانی زن و نقش آنها در رابطة عاشقانه در اشـعار احمـد شاملو و خسرو و شیرین نظامی گنجوی (تبریزی، ١٣٨٦: ١٠٩)، مقایسة خسرو وشیرین نظامی با شیرین و فرهاد الماس خان کندوله ای (صالحی و پارسا، ١٣٨٧: ١٢٩)، نقد تحلیلی - تطبیقی منظومة خـسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی گنجوی (رضایی اردانی ، ١٣٨٧: ٨٧)، آرمانشهر زنان در خسرو و شیرین حکیم نظانی گنجه ای (طغیانی و معینی فرد، ١٣٨٧: ١١٣)، شیرین ترین حکمت های خسروی در غنایی - ترین منظومة نظامی ، امیرخسرو و هاتفی (طغیانی و جعفری، ١٣٨٨: ٣٩)، رویکردی اسـاطیری و روان- شناختی به تولد نمادین شبدیز در خسرو و شیرین نظامی (همان: ١١٩)."