چکیده:
نوش آفرین نامه، داستان عامیانه منثوری در شرح عشق شاهزاده ابراهیم فرزند جهانگیرشاه، پادشاه چین و دلاوری های او برای رسیدن به معشوق خود، نوش آفرین گوهرتاج، دختر پادشاه دمشق است. ویژگی های سبکی بسیاری از داستان ها یا رمانس های عاشقانه سنتی و عامیانه را در این داستان می توان دید؛ ازجمله جنبه های شگفت آوری چون خرق عادت ها، انسان ها، جانوران، گیاهان، موجودات، مکان ها و اشیای شگفت انگیز، طرح مدور، گزاره های قالبی، استفاده از اشعار و ضرب المثل ها، کنایات و اغراق ها. زبان و بیان این داستان، نیمه ادبی است. نثر آن به شیوه نثر دوران قاجار است و کهنگی آثار دوره صفویه را ندارد. افعال وصفی و عبارات عامیانه فراوانی در آن دیده می شود. بن مایه های مهم داستان های عامیانه و عیاری در داستان دیده می شود. این داستان و داستان شیرویه نامدار، الگوی داستان گویی نقیب الممالک در نوشتن داستان امیر ارسلان بوده است. این مقاله ضمن معرفی و تحلیل ابعاد گوناگون ساختاری و محتوایی داستان نوش آفرین گوهرتاج، به بیان نمونه هایی از تاثیرپذیری داستان امیر ارسلان نامدار از آن می پردازد.
Nushāfarin nāme is an Iranian prose folk tale recounting the passionate love and courageous acts of “Prince Ibrahim”، the son of “Jahangir Shah”، a king of China، to attain the hand of his beloved، Nushāfarin Gowhartāj ،the daughter of Damascus king. There are stylistic features of folk tales and traditional romances to be perceived in this tale، as heroic deeds، and the presence of supernatural creatures، plants، places، objects of wonder، use of cyclic plots، cliché statements، ballads، folk songs، proverbs، ironies and hyperboles، to count just a few. A semi-literary language has been employed there، with a prose reminiscent of that of the Gājār period، lacking the old fashioned style of the Safavid era's writings. There are many instances of descriptive verbs and colloquial expressions، with conspicuous folk tale and chivalric legendary themes.
This tale، along with the tale of “Shiroyeh Namdar” have functioned as models of story-telling for Naqib-ol-Mamalek in writing Amir Arsalān. The present paper، having introduced Nushāfarin- nāme، explores elements of its influences on Amir Arsalān Nāmdār، while discussing and analyzing various features of the former.
خلاصه ماشینی:
"دربارة این داستان ، جز چند چاپ ، آن ایرج بهرامی در کتاب قصة عاشـقان قـدیمی ضـمن آوردن قصه ی نوش آفرین گوهر تاج ، به همراه شیرویة نامدار(تهران ، ١٣٨٧) اشاراتی کوتاه بـه قصـه دارد.
ایرج پزشک نیا به همین دلیل که داستان امیرارسلان قبل از کتابت ، در میان مردم چرخش نیافته و روایت های گوناگون پیدا نکرده ، در عامیانه بودن آن تردید می - کند(پزشک نیا، ١٣٤١: ٣٧٠) اما محمد جعفر محجوب داوری قطعی را دشوار می داند؛ زیرا قصه هـایی با نثر فصیح ، اما مضمون عامیانه نیز نوشته شده اند؛ مانند سندبادنامه ، بهار دانش و هـزار و یـک شـب ، گاه تحریر ادبی و عامیانه یک قصه در دست است ؛ مثل بختیارنامـه (محجـوب ،١٣٨٣: ١٢٦).
مقایسة برخی از صحنه ها و بن مایه های دو داستان امیرارسـلان و نزدیکـی عبارت پردازی ها و زبان و بیان دو کتاب ، نشان می دهد تا چه اندازه نقیب الممالـک از نـوش آفـرین تأثیر گرفته است ؛ ازجمله نوش آفرین نیز مثل امیرارسلان و دیگر عشـاق بـا دیـدن تصـویر شـاهزاده ابراهیم ، عاشق او می شود."