چکیده:
بهمن نامه یکی از منظومه های مهم حماسی پیرو شاهنامه است که در اواخر قرن پنجم یا اوایل قرن ششم سروده شده است. این منظومه از چهار بخش تشکیل شده که بخش اول آن ماجرای بر تخت نشستن بهمن و ازدواج او با دختر پادشاه کشمیر است. بخش اول این اثر، منظومه عاشقانه مستقلی است که ویژگی های یک اثر غنایی برجسته را دارد. در این مقاله با مقایسه دو داستان نشان داده شده که این بخش منظومه در مواردی چون توصیف صحنه ها، شخصیت پردازی، استفاده از مضامین، نوع حوادث، شیوه روایت، ضرب المثل ها و.... تشابه بسیار زیادی به ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی دارد.
Bahman-nāme، a late 5th-century (A.H.) or early 6th-century (A.H.) epic poem، is one of those significant poems that used the Shāh-nāme as a model. This story was composed by Īrānshāh in four parts. The first part recounts the adventures of Bahman، son of Esfandīār، who، at the behest of Rostam، marries Katāyūn، the daughter of the king of Kashmir. Although generally this poem belongs to the epic genre، the first part is more lyrical in nature than heroic. In fact this part comes close to being a distinct love story. By comparing the narratives of Vis and Rāmin and Bahman-nāme، the author، in this study، is trying to show that Īrānshāh، in writing his book، not only benefited from Vis and Rāmin as a model، but he also used this book for depiction of scenes، developing the characters، selecting stories and themes، types of events، styles of narrative، parables
خلاصه ماشینی:
"سه تن از شخصیت های اصلی داسـتان ، یعنـی ویـس ، دایـه و شهرو زن و از بین آنها ویس و دایه زنانی بی باک ، زیرک و دانا هستند، (٨) امـا در قسـمت هـایی از داسـتان راوی از زنان بدگویی کرده و آنها را سست رأی و ساده دل دانسته که به آسانی فریب سخنان رنگین مردان را می خورند و به نام و ننگ نمی اندیشند: زنــان نــازک دل انــد و سســت راینــد به هـر خـو چـون برآریشـان برآینـد زن ار چــه خســرو اســت ار پادشــایی وگر خود زاهـد اسـت ار پارسـایی بــدین گفتــار شــیرین رام گــردد نیندیشـــد کـــز آن بـــدنام گـــردد (گرگانی ، ١٣٨١: ٥٦) و گاه از زبان رامین آنها را بی مهر و وفا دانسته و دل بستن در مهر آنان را کاری ابلهانه می داند: مبادا کس که از زن مهر جوید که از شـــوره بـــیابان گل نروید (همان : ٢٣٢) در بهمن نامه نیز، زمانی که بهمن با لشکر مصر به جنگ لؤلؤ می آید، لؤلؤ که از گوش دادن به حـرف کتایون و خیانت به بهمن پشیمان است ، چنین می گوید: چه فرمان دیو و چه فرمان زن که نفرین بد باد بر جان زن (ایرانشاه ، ١٣٧٠: ١٤٢) و یا بهمن پس از غلبه بر لؤلو در حالی که از خیانت کتایون خشمگین است ، تمام زنان را خـودرأی و بی باک و ناپاک می خواند: زنان را اگر رای کامـــی بود نبینند اگر پیش دامی بود چو کام دلش یافت بی باک شد ز پاکی نداند که ناپاک شـد (همان : ١٧٩) ستایش خرد با وجود غلبة تفکر جبری و اعتقاد به قضا و قدر در ویس و رامین ، در این اثر بر توجه کردن به عنصر خرد در انجام امور روزانه نیز بسیار تأکید شده و نویسنده خرد را گوهری ایزدی دانسته کـه تنهـا بـه کـار گرفتن آن وجه ممیزة انسان و چهارپایان است : خردمنــد از خــرد جویــد همــه چــار بــه دســت چــاره بگــذارد همــه کــار تــرا یــزدان خــرد داده اســت و دانــش وز ایــن دانــش نــدادت هــیچ رامــش بــه خــر مــانی کــه دارد بــار شمشــیر نـدارد سـود وی را چـون رسـد شـیر (گرگانی ، ١٣٨١: ١١٤) سرایندة بهمن نامه نیز علاوه بر اینکه در بخش های مختلف کتاب به ستایش خرد پرداختـه ، تحـت تـأثیر شاهنامه بخشی از ابتدای کتاب را به خرد اختصاص داده و آن را برترین آفریدة خداوند دانسته و ستوده است : تــن تیــرة مــا بــه جــان روشــن اســت خرد پیش تن چون یکی جوشن اسـت خــرد پــیش تــو همچــو بــاغی بــود خرد پیش دل چـون چراغـی بـود خـــرد دور دارد تـــو را از گزنـــد خــــرد شــــاد دارد روان نژنــــد (ایرانشاه ، ١٣٧٠: ٦) ضرب المثل در بسیاری از متون ادبی و منظومه های پهلوانی از ضرب المثل برای توضـیح بیشـتر و توصـیف بهتـر موضوع استفاده شده است ، این ضرب المثل ها گاه از زبان قهرمانان داستان و گاه از زبان راوی ، بیـان شـده است ."